طلوع و غروب یک زندگی – قسمت بیست و هشتم

شکست طرح آلترناتیوسازی و بازگشت مریم رجوی از فرانسه به عراق در سال ۱۳۷۵

مریم رجوی علیرغم ادا و اطوارهای دموکراسی مابانه و سخنرانی های آتشین و ایجاد حلقه حامی سیاسی از بازنشسته های دولتمردان سابق در آمریکا و اروپا که با هزینه های سرسام آور بدست آمده بود نتوانست نظر دولت های غربی را نسبت به گروه تروریستی مجاهدین در قامت یک آلترناتیو جلب کند. لذا رجوی در ۱۸ آذر سال ۱۳۷۵ تصمیم گرفت مریم را از فرانسه به عراق بازگرداند. رجوی در دو جبهه داخلی و خارجی مشکل داشت. شکست در سیاست آویختن به دامن غرب و در عراق یاس و ناامیدی نیروها از آینده مبهم مجاهدین، زمینه بازگشت مریم به بغداد را فراهم کرد. مجاهدین آنچه که در تبلیغات بیرونی از بازگشت مریم به عراق ارائه می داد خیلی متفاوت تر از چیزی بود که در درون تشکیلات در خاک یک کشور بیگانه و دشمن جریان داشت.

رجوی مجبور بود برای حضور سه ساله مریم در خاک فرانسه انبوهی دستاوردهای سیاسی سرهم کند و بازگشت او به عراق را نیز به عنوان اتمام مأموریت سه ساله وی قلمداد کرده و عوامل دیگری را که در این امر دخیل بودند موثر بداند. لذا به هنگام بازگشت مریم به عراق سازمان اعلام کرد که : «مقرر شده بود که وی جهت بیان مواضع مقاومت ایران و گسترش جبهه همبستگی ملی ایرانیان به فرانسه عزیمت نماید . حضور مریم رجوی در فرانسه با استقبال ایرانیان در کشورهای خارجی مواجه شد. از سوی دیگر نیز منجر به واکنش از طرف دولت حاکم بر ایران گردید. از جمله اقدام به نارنجک انداختن در برابر سفارت فرانسه و دفتر هواپیمایی فرانسه ایر فرانس کردند. دولت ایران تمامی واحدهای بسیج خود را موظف کردند که طومارهایی بنویسند و حضور مریم رجوی در فرانسه را زیر سؤال ببرند، امّا این اقدامات ، با افشاگریهای مقاومت ایران ، به عکس خود تبدیل شد و بر اهمیت این سفر افزود و مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران هر چه بیشتر در برابر انظار جهانیان معرفی نمود و حضور سه ساله وی در فرانسه یکی از پرثمرترین سال های فعالیتهای مقاومت در راه آزادی مردم ایران در خارج از کشور بوده است

رجوی همیشه تلاش می کرد از هر واقعه ای حداکثر استفاده را کرده و اهداف خود را پیش ببرد او هرگز به شکست های خودش اعتراف نمی کرد. در رابطه با بازگشت مریم به عراق هم همین بود. او از این بازگشت هم تلاش می کرد یک پیروزی جدید درست کرده و به خورد نیروهای تشکیلات بدهد. بدین ترتیب همه نیروها به قرارگاه باقرزاده فراخوانده شدند. این بار بر خلاف نشست های قبلی خبری از بحث های ایدئولوژیک، کله پزی و چپاندن مشتی اراجیف بر مغز و روح و روان اعضاء نبود. سالن باقرزاده مملو از «رزمندگان» بود. برای این جلسه تعدادی خبرنگار عراقی نیز دعوت شده بودند . هنوز مشخص نبود که ماجرا چیست؟ سالن به طرز زیبایی تزئین شده بود و حتی برای آماده سازی صوت و تصویر سالن و فیلمبرداری از متخصصین عراقی نیز دعوت شده بود. هنگامی که درهای سالن باز شد، چشم های همگان از حیرت باز ماند. مریم به عراق بازگشته بود. رجوی تلاش می کرد علت بازگردانده شدن مریم به عراق را شروع فاز جدیدی از رویارویی سازمان با جمهوری اسلامی ایران قلمداد کند! ولی معلوم بود که همه اینها سطح قضیه و صرفا پاک کردن صورت مسئله ای به نام فَشل شدن نیروها چه در خارج از عراق و یا داخل عراق بود.

اگر یادتان باشد در قسمت های قبلی گفتم وقتی مریم در سال ۷۲ به خارج می رفت تعداد قابل توجهی از کادرهای سازمان نیز جهت پیشبرد طرح های او به خارج اعزام شدند تا دستگاه سیاسی و فعالیت های مریم را سازماندهی کرده و ابزاری برای پیشبرد اهداف رجوی باشند که در این میان و در طی این مدت تعداد زیادی از آنها در همانجا از تشکیلات جدا شده و حاضر به بازگشت به منطقه نبودند هرچند رجوی در اوج فریب کاری تعدادی از آنها را مجدداً به منطقه بازگرداند ولی هنوز رهبران مجاهدین انتقام خود را چه از آنانی به همراه مریم رجوی مجددا به عراق بازگشتند و چه آنهایی که در داخل عراق هم همچنان به عنوان یک معضل روی دست سازمان مانده بودند، نگرفته بود.

ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل