علی جان امیدوارم سال جدید سال تحول و رهایی برایت باشد

نامه زهرا قلیزاده به برادرش علی قلیزاده

سلام به برادر خوبم، امیدوارم در صحت و سلامت جسمی و روحی باشید. حال ما هم خداروشکر خوب است از جمله پدر. همه ما برایت سلامتی و عاقبت بخیری آرزومندیم. مهربانم حواست هست که یکسال دیگر به سال های فراق تو و انتظار ما اضافه میشود علی جان. علی جانم از روزها و شبهای دوری و چشم انتظاری چه بگویم که در این سال‌های فراق چه بر ما گذشته است.

علی جان فصل زمستان به نفسهای آخرش رسیده و همه منتظر بهاری زیبا هستند و لحظه تحویل سال. و اما لحظه تحویل سال خیلی لحظه غریبی است و نفسگیر و حال و احوال خانواده ات علی جان‌ هر سال برایشان چنین بوده و بدون تو چنین خواهد بود .
در این سالها که خودم را شناختم تو را در کنارمان ندیدم همیشه چنین بوده متاسفانه. آخر تا کی علی جان؟ چرا و به چه علت؟ به چه جرمی برادرم خودت را گناهکار میدانی؟ چرا تمام شدنی نیست این روزهای بی خبری و دوری؟ چرا و چند سال این دوری و بی خبری از تو می‌خواهد طول بکشد!؟

برادر عزیز کمی به خودت بیا، این سکوت و بی خبری برای چیست و تو در این سالها باید ماهیت فریبکارانه رجوی ها را متوجه شده باشی که شما را فقط برای حفظ ماهیت و کسب قدرت خودشان نگه داشته اند و برای نجات خودشان به شماها وعده و وعید کاذب و دروغین میدهند. ماهیت اینها داداش گلم پوشالی است و خانه هاشان مثل خانه عنکبوتی است. علی جان چه فکری کردی که به این نتیجه رسیدی که به آخر خط رسیدی و باید تا پایان عمر خود همراه این فرقه منفور باشی ؟! علی جان داداشی، تو متعلق به آنجا و فرقه نبودی و نیستی و نخواهی بود. تو به کشورت و به هموطنانت و خانواده ات تعلق داری همین و بس. دراینجا آغوش گرم پدر و خانواده منتظر توست …

خواهر به قربونت چرا دیدار و صدایت و حتی بودنت را از ما دریغ داشته ای. گرچه علی جانم بر ما روشن است که این ظلم رجویها است که تو را به اجبار آنجا نگه داشته است وگرنه تو کسی بودی که از اسم شان متنفر بودی چه برسد که همراه شان باشی. دراین لحظات آخر سال علی جان که همزمان شده با ولادت با سعادت منجی عالم بشریت مولایمان حضرت صاحب زمان از خداوند میخواهم ظهور مولایمان را هر چه زودتر برساند تا ریشه هر چی ظلم و ظالم است را ازبیخ بخشکاند و همه در کنار هم بخوبی و خوشی زندگی کنیم و دیگر در دنیا هیچ دوری و انتظار و ظلم و ظالمی نباشد انشالله .

با خودم گفتم امسال برمیگردی و ما پیش هم هستیم و اما امسال هم نیامدی… متاسفانه امسال نشد حالا به هر دلیلی ولی برادرم سال نو انشالله تحولی بزرگ و درونی برای تو و دیگر دوستانت باشد که تصمیم رهایی و آزادی بگیری و نزد خانواده هایتان برگردید و دل ماها رو شاد کنید. انشاالله که زیاد دور نیست و نباشد. می بینمت و سیر بغلت میکنم و میبوسمت. دوستت دارم و منتظر آمدنت هستیم جان خواهر.

زهرا قلیزاده
۰۹۱۱۲۸۴۲۲۸۲/۰۹۰۳۱۳۲۷۵۲۶

خروج از نسخه موبایل