ملاقات با خانواده در اشرف – قسمت هفتم

دو نمونه از سر کیسه کردن خانواده ها توسط فرقه رجوی

در قسمت های قبلی توضیح داده بودم که تا قبل از سرنگونی صدام به همه افراد در فرقه ابلاغ شده بود که امکان برقراری تماس وجود ندارد و به این ترتیب تماس تلفنی را قطع کردند. اما پس از سرنگونی صدام و خلع سلاح به اصطلاح ارتش آزادیبخش، رجوی ها تاکتیک خود را تغییر دادند و از طریق مسئولین و طی نشست های جداگانه به نفرات قسمت های مختلف گفتند که با خانواده های خود تماس گرفته و با محمل های گوناگون از آنان پول بگیرند. برای مثال می گفتند به خانواده بگویید بیمارم و برای عمل جراحی به پول احتیاج دارم یا بگویید برای شغلم به یک محل کار نیاز دارم و پول کافی برای تهیه آن ندارم. به این ترتیب می خواستند خانواده ها را سرکیسه کنند.

همچنین گفتم که هنگام اولین ملاقات به ما یک آدرس ایمیل دادند تا به خانواده مان بدهیم. این در حالی بود که ما به هیچ عنوان به اینترنت دسترسی نداشته و اصلا با آن سر و کاری نداشتیم. رجوی ها با این نیرنگ می خواستند با خانواده، بدون اطلاع فرزندان شان اما به اسم فرزندان شان ارتباط برقرار نموده و از آنها سوء استفاده نمایند.

در اینجا دو نمونه از اخاذی رجوی ها از خانواده ها و روش های فریبکارانه آنها را بیان می کنم که می تواند به عنوان تجربه مورد استفاده خانواده ها و کسانی که ممکن است در معرض این سوء استفاده ها باشند، قرار بگیرد تا مراقب ترفندهای این مار هفت سر باشند.

نمونه اول سرکیسه کردن خانواده با ایمیل

یکی از افرادی که در مقر ما بود و بعد از سرنگونی صدام با هم ارتباط نزدیکی برقرار کرده بودیم و گهگاه با هم حرف می زدیم «ر – ز» بود. خانواده وی نیز برای ملاقات او آمده بودند. بعد از ملاقات دوم او را دیدم و آنچه در این باره می نویسم به نقل از اوست.

وی می گفت در ملاقات دوم که خواهرش آمده بود، بعد از حال و احوال و صحبت های اولیه، خواهرش از او می پرسد آیا پولی که از طریق ایمیل از خانواده درخواست کرده بود به دستش رسیده است؟

وی می گفت با شنیدن این حرف گیج شدم چون ایمیلی نداشتم ولی بلافاصله یادم آمدم که در ملاقات قبلی برگه حاوی آدرس ایمیل را به خانواده ام دادم. خواهرش صحبت هایش را ادامه می دهم و می گوید یکی از برادرهای مان علیرغم اینکه مشکل مالی داشته است، موتوری که با آن کار می کرده را فروخت و پول را فرستاد.

وی می گفت تازه فهمیدم که مسئولین چه کلکی به خانواده ام زدند و به جای من به آنها ایمیل زده و پول درخواست کرده بودند. آنها زندگی برادرم را دچار مشکل نمودند در حالی که روح من از هیچ چیز خبر نداشت.

«ر – ز» در ادامه گفت هر طور بود به خواهرم رساندم که دیگر به ایمیل جواب ندهد اما از اینکه زندگی برادرش با نیرنگ رجوی ها دچار مشکل شده بود به شدت عصبانی بود و به مسئولین فرقه فحش می داد.

نمونه دوم سرکیسه کردن خانواده با تماس تلفنی

نمونه دوم مربوط به خانواده یکی از اعضای فرقه به نام «ج – ن» است. بعد از بازگشت به ایران، در یک مجلسی پدر «ج – ن» را دیدم. وی بعد از آشنایی با من از فرزندش خبرگیری کرد و می پرسید آیا او را در آنجا دیده ام یا نه، من با توجه به اینکه با فرزندش آشنا بودم آنچه را می دانستم به این پدر گفتم. این پدر دردمند از نیرنگی که رجوی ها به او زدند و ضمن سرکیسه کردن آنها، باعث ایجاد مشکلاتی برای شان شده بودند صحبت کرد. خلاصه صحبت او به این شرح بود:

وی می گفت: ” بعد از سرنگونی صدام پسرم با ما تماس گرفت. ما از اینکه بعد از سالیان طولانی صدای او را شنیدیم بسیار خوشحال شدیم. اما در ادامه تماس، پسرم گفت می خواهد به اروپا برود ولی از نظر مالی مشکل دارد و از ما خواست تا پولی برای او بفرستیم تا بتواند به اروپا برود. من خیلی خوشحال شدم که پسرم چنین تصمیمی گرفته است. چند روز بعد پول قابل توجه ای را آماده کرده و شادمان از اینکه به زودی پسرم زندگی جدیدی را شروع می کند، این پول را به شماره حسابی که پسرم گفته بود فرستادم.

تا مدتها منتظر بودیم که پسرم تماس بگیرد اما خبری نشد تا اینکه یک روز نیروهای امنیتی با ما تماس گرفته و خواستار حضور ما در محل کارشان شدند. در آنجا به من گفتند که شما به حساب سازمان مجاهدین یا همان منافقین پول واریز کردید و به این دلیل متهم هستید. تازه متوجه شدم که چه اشتباه دردناکی کردم و نادانسته درگیر یک پرونده امنیتی شدم. هر چند مشکلاتی برای من ایجاد شد اما وقتی ماجرا را توضیح دادم و آنها نیز در پیگیری هایی که انجام دادند فهمیدند که آنچه می گویم حقیقت است، مشکلاتم برطرف شد.”

بعد از این توضیحات، این پدر از من پرسید چرا پسرم حاضر شد چنین کاری بکند؟ من ماجرای نیرنگ رجوی ها برای سرکیسه کردن خانواده را به او گفتم و به او توضیح دادم که پسرش هم خیلی از همه ماجرا خبر ندارد. او در یک فرقه مخوف از دنیا قطع شده و تحت القاء مغزشویی های مستمر قرار دارد و نیاز به کمک دارد تا بتواند از این فرقه نجات پیدا کند.

این تنها دو نمونه از فجایعی بود که رجوی ها بر سر خانواده اعضای خود می آورند. حال می توان به روشنی دریافت وقتی رجوی ها با خانواده اعضای خود چنین می کنند، با بقیه مردم چه خواهند کرد.

ادامه دارد

ایرج صالحی

خروج از نسخه موبایل