11 سپتامبر، شادی تروریست ها در قرارگاه اشرف – قسمت ششم

 

بدترین شکل خشونت ترور و کشتار دسته جمعی انسانهاست. هر انسان متعادل به لحاظ روانی در محکوم نمودن کشتار دسته جمعی کودکان و زنان و مردان بیگناه در وضعیتی که به زندگی عادی خویش سرگرم بودند، لحظه ای درنگ و تردید نخواهد نمود. یاد آوری شادی و پایکوبی رهبران ستیزه جو و تبهکار مجاهدین در هنگام کشتار هزاران نفر شهروند امریکائی بیگناه در روز یازده سپتامبر، دقیقا به اثبات میرساند که دارودسته تروریست فرقه مجاهدین از ذهن و روانی سالم و متعادل برخوردار نیستند.

براستی چه توجیهی موجب گردید که این چنین دارودسته فرقه رجوی بیمارگونه برای کشتار هزاران بیگناه به وسیله افراد تبهکار القاعده، شادمانی کنند؟ با کدام هنجار تثبیت شده و یا معیار اخلاقی می توان رفتار زشت و اعمال مشمئز کننده اعضای فرقه مجاهدین را در باغ وحش باقرزاده محک زد.

یازده سپتامبر بی شک روزی بود که قلب میلیاردها نفر انسان را در همه کشورها شکافت. زیرا تروریست های القاعده آشکارا اقدامی علیه بشریت انجام دادند و اما دارودسته تبهکار رجوی با مهر تایید زدن بر عملیات القاعده در این روز به جهانیان ثابت کردند که به ذهنیت ستیزه جویانه و رفتارهای تروریستی پایبندی همیشگی و بیمارگونه دارند.

ضمنا نوع واکنش و موضعگیری سخیف دارودسته رجوی در رابطه با کشتار انسانهای بیگناه در یازده سپتامبر حاکی از ایدئولوژی بنیادگرایانه و توتالیتر فرقه مجاهدین و قرائت فاشیستی سردمداران آن از مفاهیم دینی ست.

نگاهی به خاطرات آقای قادر رحمانی از منظری عقلانی و با تکیه بر هنجارهای دنیای مدرن و مبانی تفکر انسان در دوران معاصر گویای ماهیت تروریستی فرقه مجاهدین با ساختاری فاشیستی می باشد.

آرش رضایی

مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی

2/7/1386

جشن و پایکوبی در قرارگاه اشرف بخاطر عملیات تروریستی

ساعت 5/4 بود که از نشست لایه ای در قرارگاه باقرزاده بر می گشتیم که بطور کل با یک بهم ریختگی برنامه روزانه مواجه شدیم همه در حال جشن و پایکوبی بودند و افرادی مثل جواد خراسان و قدرت حیدری و معصومه ملک محمدی به عنوان جلودار بقیه به لایه ما تبریک گویان پیش آمدند قضیه به صورتی القاء می شد که گوئی نیروهای خود سازمان عملیات کرده اند به همین خاطر ما همه کنجکاو شدیم که چه خبر است وقتی جویا شدیم دیدیم القائده عملیات کرده خبرها یک کلاغ چهل کلاغ شده بود و هر کس خبری می گفت بالاخره فهمیدیم برجهای دو قلو (فرو) ریخته(است). شب چلو مرغ و فیلم سینمایی داشتیم و پیشاپیش خبر نشست جمعی در حضور مسعود و مریم به ما داده شد. انتظار بسر رسید وارد نشست شدیم. آقا و خانم بالای سن تشریف فرما شدن به دستور، فیلم CNN از فرو ریختن برجها نشان داده شد و سه بار این عمل تکرار شد و هر بار با تلقینی که از طرف مسعود و مریم به بچه ها القاء می شد و دوربینی که روی سر مسئولین در چرخش بود بر شدت شادی و پایکوبی می افزود تا وسط های نشست ما هم آج و واج نگاه می کردیم که اولا این قضیه چه ربطی به ما دارد ثانیا این عمل ضد انسانی کجایش شادی بخش است که برای این کار جشن گرفته اند.

کم کم نیت آقا مسعود رو می شد با قیافه ای ژست وار و دست به کمر رو به نیروها که بله عملکرد اسلام ارتجاعی را دیدید وای به روزی که اسلام انقلابی وارد میدان شود خانم رجوی نیز لحظه را غنیمت شمرده و از اهمیت رهبری عقیدتی می گفت و جالب اینکه مریم از ما می خواست برای مسعود یک چنین نیروهایی باشیم تا بتوانیم دین خود را به رهبری ادا کنیم همه نیروها در ظاهر و به اجبار تظاهر به شـــادی می کردند اما متناقض، که کشته شدن افراد بی گناه کجایش شادی دارد در آن لحظه تنها چیزی که به ذهنم زد این بود که آدمی باید (دچار) بیماری سادیسم باشه که برای پرتاب کردن افرادی بی گناه که راهی جز این برای خودشان باقی نمانده بود چون برجهای دو قلو در حال ریزش بود شادی کنند ولی آقای رجوی دست بردار نبود و گویا فرماندهی و طراحی از جانب او صورت گرفته و بعد نتیجه گیری کند. ولی وقتی از موضع یک انسان به قضیه نگاه می کردم می دیدم انسانیت حکم می کند که خوب و بد باید از هم تشخیص داده شوند چون این بار سوژه اصلی افراد بیگناه بودند.

من هفده سال تمام داخل سازمان بودم اعتراف میکنم هیچ وقت یک چنین جشنی برای هیچ کدام یک از برنامه های خود نداشتیم برنامه طوری تنظیم شده بود که هر لحظه به چاشنی شادی از طرف مخصوصا مریم افزوده می شد طی نشست دو سه بار از ما پذیرایی شد و قرار شد بعد از نشست نیز در داخل سالن اجتماعات برایمان فیلم سینمایی بگذارند.

در بین آنتراکت مسئولین بالای سازمان از قبیل فهیمه اروانی یا مژگان پارسائی به بچه ها تبریک می گفتند و فرماندهان نیز به خاطر تلقین از آنها شروع کرده بودند به تبریک گوئی ولی لایه های پائین که سر از کار آنها در نمی آوردند و هدف برایشان مشخص نبود فقط با حیرت به هم نگاه می کردند که عمل تروریستی و کشته شدن افراد بی گناه کجایش تبریک دارد خصوصا اینکه این عمل موضع سازمانی محسوب می شد و نه فردی. مثل اینکه آقا و خانم رجوی نمی دانستند آمریکا به قول خودشان صاحب خانه جدید آنها خواهد شد پشت مسعود بیش از اندازه به آقای سید الرئیس گرم بود (صدام) و مریم نیز به یمن این پشت گرمی اینگونه وانمود می کرد که هر وقت مسعود بخواهد او نیز چنین عملیاتی را خواهد کرد و مثال از فروغ آورد که گویا می خواسته در خط مقدم شرکت کند ولی مسعود اجازه نداده و حالا برایم سوال شده آقای رجوی کجاست و خانم چرا در فرانسه دم از دمکراسی و حقوق بشر می زنند، در نشستی مریم گفت ما هیچ چیز برای مخفی کردن نداریم پس خواهش می کنم فیلم نشست مربوط به عملیات القائده را در صورت امکان پخش کنید تا دنیا بداند که ماهیت و هویت شما چیست و در باطن شما چه می گذرد.

قادر رحمانی

رونوشت:

1- خانم کلنل تورلاک مقام محترم حقوقی و قضایی کمپ آمریکا موسوم به تیف

2- کمیته بین المللی صلیب سرخ دفتر تهران

3- دیده بان حقوق بشر دفتر واشنگتن / نیویورک / لندن / پاریس

4- عفو بین الملل دفتر نیویورک / لندن

 

خروج از نسخه موبایل