اولین نشست اعضای انجمن نجات مازندران در سال 1403 – قسمت پایانی

در قسمت قبلی توضیح دادیم که با آغاز سال جدید، تعدادی از اعضای جدا شده از مجاهدین خلق در دفتر انجمن نجات مازندران گرد هم آمدند و با هم دیدار و گفتگو کردند. و سال نو را تبریک گفته و در ادامه به بررسی مسائل سال گذشته در فرقه رجوی پرداختند و نکاتی هم در رابطه با حرفهای مریم رجوی در رابطه با سال نو بیان داشتند.

پرویز حیدرزاده گفت من نیز شاهد این مسخره بازی های رجوی در شب عید بودم. یک بار دکل سرنگونی را می دید و یک بار استارت سرنگونی می زد و اراجیفی از این مدل که اکنون باید گفت اگر مریم رجوی این گونه شعار ندهد خودش بهتر می داند دیگر کسی تحویلش نمی گیرد. هر چند اکنون هم حتی نیروهایش در خود کمپ اشرف مانز آلبانی نیز برایش تره خرد نمی کنند و به خاطر سن و سالشان ناچار به ماندن در تشکیلات جهنمی رجوی هستند. البته در این مدت هم شاهد جدا شدن اعضای سازمان از تشکیلات بودیم. متاسفانه اعضای سازمان آن قدر در منجلاب شستشوی مغزی فرو رفته اند که توان فکر کردن هم ندارند و عمر خود را بیهوده طی می کنند.

در ضمن نکته دیگری که طی سال گذشته سازمان زیاد روی آن مانور داد مسئله کودک سربازان و محکوم شدن شان در آلمان بوده است و اخیراٌ هم در مستند کودکان کمپ اشرف که در سوئد اکران شد شاهد هستیم که چگونه سعی دارند روی جنایتی که انجام دادند سرپوش بگذارند. در ضمن من نیز خودم شاهد حضور این کودک سربازان در داخل اشرف بودم که چگونه با دادن امتیازهای آنچنانی به آنان سعی می کردند هر جور شده وادار به ماندن در اشرف کنند و اگر اکنون تعدادی از همین کودک سربازان دست به افشاگری زدند بسیار کار درست و انقلابی انجام داده اند تا بقیه هم متوجه شوند که چگونه رجوی ها برای پیش بردن امیال خیانت کارانه شان دست به چه کارهای کثیفی زدند.

باباپور در تائید حرفهای دوستش پرویز حیدرزاده عنوان داشت رجوی هر ساله در موقع تحویل سال حکومت ایران را سرنگون می کرد!! ولی ما باز شاهد باقی ماندن حکومت در قدرت بودیم و شعارهای مریم رجوی را می توان به بحث های سیاسی جمعه عصر در مناسبات تشبیه کرد چون هر روز جمعه در بحث های سیاسی مسئول مربوطه نتیجه می گرفت که دیگر کار حکومت تمام است و سرنگونی در دسترس. ولی باز خبری از گفته هایشان نبود و آن نشست ها بیشتر به جوک شبیه بود و همه می دانستند به خاطر اجبار مجبور بودند در نشست های کسل کننده و تکراری بروند و حداقل زمانی به چرت زدن بپردازند.

باباپور در ادامه در تائید حرف های حیدرزاده درباره کودک سربازان هم عنوان داشت من نیز مانند بقیه دوستان جدا شده شاهد این جنایت بوده ام. کودک سربازانی که در کودکی توسط رجوی به کار گرفته شدند و در نشست های مختلف می دیدم که چگونه با سن کم رجوی ها سعی داشتند از آنان تعهد بگیرند تا در مناسبات باقی بمانند ولی این همه داستان نبود چون تعدادی در همان اشرف بعد از سرنگونی صدام از مناسبات جدا شدند و تعدادی هم بعد از رفتن به آلبانی توانستند غل و زنجیرهایی که رجوی به دست و پایشان زده بود رهایی یابند البته این غل و زنجیرها همان خانواده کودک سربازان بودند و سعی می کردند با بکار گیری پدر و مادر سابقشان کودکان را مجبور به ماندن در مناسبات بکنند .

عین الله شعبانی ضمن تأیید حرفهای دوستانش گفت اگر غیر از این مریم رجوی می گفت باید شک می کردیم چون خودشان بهتر می دانند اگر قدری از بحث سرنگونی خارج شوند دیگر از تشکیلات شان چیزی باقی نخواهد ماند.
نامیدن سال جدید به اسم شورش و قیام نیز خود یک عقب نشینی است. وقتی در عراق بود شعارهای شان سرنگونی بود وقتی به آلبانی رفتند دیگر خبری از سرنگونی نیست و بیشتر روی شعار قیام و شورش و تیک تاک ساعت برای قیام کار می کنند و حتی این شعار هم در سالهای گذشته مورد استفاده قرار گرفته بود .

مسعود دریاباری عنوان داشت حرف های مریم رجوی چیز جدیدی نداشت چون اگر وی اعتقادی به حرفهای خودش می داشت حداقل در مورد شعاری که سالهای گذشته عنوان کرد پاسخ می داد وی قبل از سال دوهزار اعلام کرد سال دوهزار سال سرنگونی است!!!. اکنون 24 سال از حرفش گذشته است آیا وی حاضر شد در قبال این شعار و حرف خود پاسخگو باشد ؟ خیر اساساٌ رجوی ها در هیچ مسئله ای پاسخگو نبوده و نیستند و حتی در مقابل استراتژي شکست خورده خود در مورد مبارزه مسلحانه نیز پاسخگو نبوده اند و هم چنان بر عوامفریبی خود ادامه می دهند.

توضیحات اعضای جدا شده حاضر در جلسه درباره شعار سرنگونی و کودک سربازان مجاهدین خلق بسیار روشنگرانه بود. آنان همگی در یک مورد اتفاق نظر داشتند که رجوی اصلاٌ اهل سرنگونی نبود او نوکری بود که در هر زمان نیاز به اربابی داشت تا به نوکری ادامه دهد و اکنون شاهد هستیم بعد از نوکری به صدام اکنون نوکری به غرب و اسرائیل رسیده است و سعی دارد با وطن فروشی و جاسوسی به قدرت برسد .خوابی که سالیان رجوی در حال دیدنش است.
دوستان جداشده همه اتفاق نظر داشتند که سال جدید می تواند فعالیتهای انجمن نجات در داخل کشور و آلبانی گسترش یابد و شاهد ملاقات خانواده ها با عزیزان شان در آلبانی باشیم.

آنها رو به اعضای انجمن نجات آلبانی با تبریک سال جدید گفتند: دوستان جداشده در انجمن نجات آلبانی با فعالیت های افشاگرانه شان نشان دادند که توان این کار را دارند و موضعگیری ها و اقدامات سازمان مجاهدین در کمپ مانز آلبانی علیه آنان نشان داد که راهشان درست بوده و دست مریزاد دارد و مطمئن باشند ما هم در داخل کشور همراه و همسو با آنان هستیم تا به همه ثابت کنیم که رجوی همان شیطانی است که به شکل انسان خودش را نمایان نموده است.

در پایان دوستان جدا شده قرار گذاشتند که بار دیگر در دفتر انجمن جمع شده و به رجوی بگویند که زندگی ادامه دارد و از زندگی خود خوشحال هستیم و تعریفی که آنان از زندگی دارند جنبه دیگری هم دارد که رجوی ها از آن می ترسند.

خروج از نسخه موبایل