نامه ناهید مرادپور برای برادرش یحیی مراد پور در کمپ آلبانی

برادرم یحیی جان سلام

امیدوارم در صحت و سلامت باشی

یحیی جان از زمانی که چند سال پیش بالاخره متوجه شدم زنده هستی بارها به بهانه های مختلف برایت نامه نوشتم. وقتی فهمیدم گرفتار مجاهدین شده ای تلاش کردم تا هر طور شده تو را نجات بدهم تا یک بار دیگر در رهایی و در کنار خودم ببینمت.

یحیی جان نمی دانم در ذهنت چه می گذرد! نمی دانم در چه شرایطی هستی. می دانم شرایط زندگی در کمپ آلبانی زیاد مساعد نیست. می دانم فرقه خیلی به شما سخت می گیرد. اما باور کن بسیاری از دوستانت که در آن فرقه سالها با هم بودید برگشته اند و خانه و زندگی تشکیل داده اند. هر کدام چند فرزند دارند و حتی بچه برخی از آنها ازدواج کرده است.

واقعأ تو را چه شده که این همه سال بر خلاف عقیده شخصی خودت و به اجبار در آن اردوگاه بسته عمر تلف می کنی؟
من خواهرت یک بار دیگر از تو خواهش دارم تلنگری به خودت بزنی و برای یک بار شده خودت تصمیم بگیری و به خواهرت فکر کنی.

به امید دیدار
خواهرت – ناهید مرادپور

خروج از نسخه موبایل