روز 5 خرداد مصادف است با پنجمین سالگرد فوت مادر آتابای، روزی که هر ساله در سالگرد آن مادر مرحومه و بزرگوار دلهای زیادی غمگین می شوند، بخصوص خودم که از نزدیک با ایشان دیدار داشتم و افتخار بوسیدن دستش را خداوند به من ارزانی داشت.
برای اولین و آخرین باری که او را دیدم بقدری در دلم جای گرفت که توصیف ناپذیر است، چهره ای بسیار نورانی و محبت آمیز که آدمی را جذب خود می کرد، هر کسی که در مدار او قرار میگرفت بی تردید جذبش می شد.
بواسطه آشنایی من با پسرش ( آقای حمید آتابای از جداشدگان سازمان مجاهدین ) در دیداری که با ایشان داشتم مدام به من محبت میکرد و میگفت تو بوی پسرم را میدهی، الله اکبر، همین الان که برایتان این مطلب را می نویسم بسیار برانگیخته و آشفته حالم. برای من که فوت ایشان یک ضایعه بزرگ محسوب می شد، معتقدم که خانواده مقاومت علیه رجوی یک حامی قدرتمند و جسور و در عین حال مهربان و صمیمی را از دست داد.
به خانواده بزرگ مقاومت علیه ظلم رجوی این روز گرامی را تسلیت گفته و برای آن مرحومه بزرگوار از خداوند منان رحمت ابدی خواستارم. روحش شاد ویادش گرامی باد.
بخشعلی علیزاده

