نماد سایت انجمن نجات

عشوه های شتری مریم قجر عضدانلو

مریم قجر عضدانلو، که خود را نماینده خودخوانده یک ایران آزاد معرفی می‌کند، سال‌هاست در کسوت “رئیس‌جمهور خودخوانده مقاومت” در ظاهر نقش مدافع حقوق مردم ایران را بازی می‌کند. اما با نگاهی دقیق‌تر به مواضع و عملکردهای او، پرده از چهره واقعی زنی بر می‌دارد که نه تنها سودای آزادی ملت ایران را در سر ندارد، بلکه در مسیر جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی‌اش، هیچ دسیسه و خیانتی را فروگذار نکرده است.

در تبلیغات رسانه‌ای خود، او از گرانی و فقر و مشکلات نان و نانوا می‌نالد، اما همان‌زمان، در عمل با تحریم‌های ویرانگر، حمایت از جنگ‌طلبی و همکاری با دشمنان قسم‌خورده ملت ایران، نشان داده که جان و معیشت ایرانیان برایش صرفاً ابزار تبلیغاتی‌اند. او که سال‌هاست در پناه دلارهای نفتی و حمایت‌های امنیتی اربابان غربی‌اش در اروپا اقامت دارد، اکنون با صرف هزینه‌های سرسام‌آور از پول‌های بادآورده، تعدادی از نفراتش چهره‌پردازی‌کرده و به‌عنوان مدافع حقوق بشر و آزادی هر روز در بوق و کرنا می کند و در محتوا همان قورباغه هایی هستند که در دکان عطاری تشکیلات رجوی رنگ کرده و بعنوان قناری قالب می کند . جالب است که این جماعت الاف نه جایگاه سیاسی داردند ، نه سابقه‌ای در مبارزه واقعی در امر حقوق بشر و آزادی های اجتماعی …

اما تناقض‌های گفتار و کردار مریم قجر به اینجا ختم نمی‌شود. او در حالی دم از شکنجه و زندان و اعدام در ایران می‌زند که خود و همسر مفقودش، مسعود رجوی، سابقه‌ای سیاه از اعدام، زندان، و سرکوب درون‌ سازمانی دارند. در موارد متعددی، اعضای ناراضی سازمان به دستور مستقیم رجوی‌ها محکوم به اعدام یا زندان‌های طولانی شده‌اند؛ گاه تنها به جرم اعتراض به مناسبات فرقه‌ای و سیاست‌های غیرانسانی سازمان. پس آیا کسی که خود تا بن استخوان به اعدام و سرکوب باور دارد، می‌تواند مدعی دفاع از حقوق بشر باشد؟

افزون بر این، مریم قجر و همسر مفقودش که در گذشته بارها از سقوط نظام در چند هفته یا چند ماه سخن گفته بود، پس از دهها سال بی‌نتیجه‌ماندن شعارهایش، اکنون به نماد شکست و پیسی در میان ایرانیان بدل شده است. نه تنها در داخل کشور، بلکه حتی در خارج، ایرانیان آزاده این زوج تروریست و جنایتکار را نماینده‌ای برای آزادی نمی‌دانند. بی‌اعتنایی گسترده مردم به این جریان به حدی رسیده که عملاً به یک سگ پاچه‌گیر رسانه‌ای تبدیل شده اند؛ تشکیلات تروریستی رجوی با جوسازی و گزارش‌های تکراری و ساختگی، تلاش می‌کند همچنان خود را در میدان نگاه دارد.

مریم قجر عضدانلو و سازمانش از فردای سی خرداد استراتژی اش شکست خورده است و بعد از آن، این تشکیلات عملا بعنوان کارتی در خدمت سرویس های اطلاعاتی بوده است . آنچه اکنون از آنان باقی مانده، کاریکاتوری غم‌انگیز از یک سازمان فرقه‌گراست که در تبعید اجباری و بی‌ریشه، بیش از آنکه دشمن استبداد باشند، به ابزاری برای فریب، نفرت‌پراکنی و خیانت بدل شده‌اند.

نتیجه‌گیری:
مریم قجر با عشوه های شتری و غمزه های خرکی اش، سعی دارد تصویری جذاب از خود بسازد؛ اما هرچه بیشتر تلاش می‌کند، واقعیت تلخ خیانت‌ها و دوگانگی‌هایش بیشتر آشکار می‌شود. ملت ایران، برخلاف تبلیغات پرهزینه او، خوب می‌دانند که یک تروریست جنایتکار که دستش بخون هزاران انسان بیگناه آلوده است و داغ ننگ وطنفروشی اش تا ابد بر پیشانی اش نقش بسته است. هیچ گاه نمی داند مدافع ملت کبیر ایران باشد. زمان آن رسیده که این پرده‌ها کنار رود و حقیقت بدون روتوش، این زنک تروریست و همسر مفقودش در معرض قضاوت نسل‌ها قرار گیرد.

عیسی آزاده

 

خروج از نسخه موبایل