با تاسف فراوان اطلاع یافتم که حاج حیدر رنجبر بعد از تحمل دوران سخت بیماری، دار فانی را وداع گفته است!
آشنایی و دوستی 20 ساله ی اینجانب مربوط به داشتن درد بزرگ مشترکی بود که حمل میکردیم.
او پدر خانم رباب رنجبر است که دهه هاست دچار نیرنگ و فریبکاری های باند رجوی شده و بعنوان یک عضو تبدیل به برده تمام عیار رجوی ها شده و زندگی پر مرارتی را تجربه میکند.
مادر رباب نیز چند سال پیش بر اثر این دوری وحشتناک از دختر خود در بستر مرگ افتاد و خانواده اش از باند رجوی خواستند که اجازه ورود او به کمپ مانز آلبانی را صادر کنند تا این مادر ستم دیده و محنت فراق کشیده بتواند در روزهای آخر عمر خود با دخترش ملاقات کند که البته سازمان مجاهدین خلق مانع ملاقات یک مادر در حال فوت با دخترش شد و مادر گرامی او همان روزها با درد و رنج تمام نقاب در خاک کشید.
آشنایی و دوستی من با مرحوم حاج حیدر در زمان مراجعات مکرر به عراق برای ملاقات با رباب و برادر اسیر من سید مرتضی اکبری نسب که هر دو مورد خشم و فحاشی باند رجوی قرار گرفتیم، اتفاق افتاد.
برادر من تاکنون همسر خود را در عنفوان جوانی فدای توهمات رجوی کرده و فرزند ارشدش یاسر دچار توطئه خودسوزی شد و حاج حیدر از همین بابت اظهار دلسوزی زیادی در حق من میکرد.
من این مصیبت وارده را به تمام اعضای خانواده ی حاج رنجبر تسلیت عرض کرده و سلامتی پایدار همراه با داشتن صبر و حوصله را برایشان آرزو میکنم.
خاطره حاجی حیدر گرامی ومزارش پرنور باد
رضا اکبری نسب
عضو خانواده های اعضای گرفتار رجوی – تبریز