پسر عزیزم سلام
علی جانم سلامتی عزیز دل بابا ؟
از خدای بزرگ همیشه خواستم اول سلامت باشی و دوم اینکه تو را به من برساند.
همیشه تو این سالها از خدا خواستم این چشم انتظاری و این دوری قبل از مرگم هر چه زودتر تمام شود تا من علی جانم را حتی برای یک دفعه هم شده ببینم و بغلش کنم.
علی جانم پسر مهربانم، سالهاست که نگاهم به در است. امیدوارم روزی صدای قدمهایت را بشنوم و چهره مظلومت را پس از این همه سال دوری ببینم. پسر نازنینم هر شب خواب تو را میبینم. همان علی مهربانی که روزی دستش را میگرفتم، بغلش میکردم و با چشمانی پر از امید به قد و بالایش نگاه میکردم. اما حالا کجایی؟
علی جان در کجای این دنیای بیرحم گرفتار شدهای که دستم به تو نمیرسد؟
پسرم جگرگوشه پدر من دیگر پیر شده ام و قامتم خمیده شده است. تمام دلخوشی من پدر پیر دیدار فرزندان هست. برادران و خواهرانت را می بینم جان تازه میگیرم اما وقتی می بینم تو در بینشان نیستی تمام غم دنیا به دلم می نشیند.
عزیر دل بابا کجایی و چرا تک افتادی در این دنیای بی رحم. علی جان هنوز هم هر صبح با این امید از خواب بیدار میشوم که شاید امروز روز بازگشت تو باشد. شاید امروز خبر تازه ای از بازگشتت بشنوم. علی جان مادرت رفت او هرگز تحمل دوری تو را نداشت و رفت. در آخرین لحظاتش نام تو را زمزمه کرد. او هرگز اون دیدار آخر با تو را فراموش نکرد و همیشه میگفت علی به من قول داد که بر میگردد؛ چرا علی برنمی گردد، علی جانم که بد قول نبود. چرا چراهایی که جوابش رو نمیدانم.
علی جان نازنین پسرم
فرقه رجوی و اون مسعود و مریم ملعون تو را از ما گرفتند و با ابزار مغزشویی ذهنت را شستشو دادند و تو را به یک غریبه تبدیل کردند ولی زهی خیال باطل …
آنها نمی فهمند رابطه پدر و پسری را. من پسرم، جگرگوشه ام را می شناسم و بهش ایمان دارم چرا که تو از گوشت و خون من هستی و در اعماق وجودت آن پسر مهربان دیروزی. پسری که پدر و مادرش را دوست داشت و دارد. برادر مهربانی که هرگز برادران و خواهرانش را فراموش نکرده است. تو آخر علی جان من هستی. یادت هست پسرم تو خودت گفتی من برای آزادی وطن برای دفاع از کشورم و برای زیارت آقا امام حسین می روم و مبارزه میکنم نه برای دروغ و فریب.
پسرم اگر این نامه به دستت رسید بدان که پدرت هنوز هم منتظر توست. درب خانه همیشه برای تو باز است و آغوش من و دیگر اعضای خانواده برای تو باز است.
پسرم تو تنها نیستی ما هرگز تو را فراموش نکردهایم و هرگز دست از امید برنمیداریم چرا که ناامید شیطان است.
خیلی دوستت دارم، از راه دور صورت ماهت را میبوسم. اگر توانستی با ما تماس بگیر عزیز دلم
پدرت محمد ولی قلیزاده – که هنوز در انتظار بازگشت توست
۰۹۱۱۲۸۴۲۲۸۲

