نماد سایت انجمن نجات

نقدی بر مصاحبه اخیر اسماعیل پور حسن از فریب خوردگان فرقه رجوی

محمد آق آتابای

بهمن ماه سال 1389 بود که به اتفاق خیل عظیمی از خانواده هایی که فرزندان آنها توسط سران سازمان مجاهدین خلق ربوده شده و به پادگان نظامی اشرف واقع در عراق برده شده بودند، به بیابانهای استان دیاله رفتم تا بتوانم با برادرم حمیدمحمد آتابای که توانست در سال 1401 خود را از این فرقه نجات دهد ملاقاتی انجام دهم و نگرانی های پدر و مادر مرحومم را به گوشش برسانم و خبر انتظار خانواده برای بازگشتش به وطن را به او برسانم.

نزدیک غروب آفتاب بود که به مکانی که ارتش عراق برای خانواده ها در کنار پادگان نظامی اشرف قرار داده بود رسیدیم و بعد از اینکه وسایل خودمان را در کانکس ها چیدیم، بنا به همکاری که همه خانواده ها در انجام کارها داشتند هر کس دنبال کاری رفت. من هم برای کمک کردن به دوستم احمد هاجری و تازه کردن دیداری با او به کانکس او رفته بودم که یکی از خانواده ها با صدا کردن اسمم به دنبال من بود. من و احمد از کانکس بیرون آمدیم که وی به من گفت سازمان فیلم داداشت رو گذاشته که من و احمد بلافاصله به کانکسی که تلویزیون بود رفتیم که مصاحبه ای از برادرم در حال پخش بود. من در وقت پایانی رسیدم که میگفت کسی که بعنوان برادر اکنون به جلوی اشرف امده در واقع برادر ناتنی من است و من او را قبول ندارم و حرف هایی که مشخص بود به او دیکته شده تا جلوی دوربین بگوید را با تندی عنوان مینمود .

بعد از پخش این فیلم برخی از خانواده ها خواستند به من دلداری بدهند که من با صدای بلند گفتم این مصاحبه اولا که ساختگی میباشد و ثانیا من که میدانم برادرم آزادی کامل ندارد که بتواند احساساتش را بیان کند پس من به کمکش میروم تا بتوانم راه آزاد زندگی کردن واقعی را به او نشان بدهم و اتفاقا دیدن این مصاحبه باعث شد تا من بیشتر انگیزه بگیرم که بتوانم برادرم را از این فرقه خائن نجات دهم . خانواده هایی که در اون کانکس بودند همه خوشحال شدند و گفتند که ما هم از صحبت های شما انگیزه گرفتیم و تشکر کردند.

اما هدف از یادآوری این خاطره این بود که متذکر شوم سران سازمان فکر میکردند با این افکار پوسیده و آوردن اجباری اعضا به جلوی دوربین و قرار دادن آنها در مقابل خانواده ، میتوانند به اهداف پلیدشان برسند اما سخت در اشتباهند. امروز با دیدن مصاحبه اسماعیل پور حسن به ذهنم رسید و همانطور که در بالا نیز اشاره نمودم ، نشان دادن مصاحبه های اجباری که یکی از آنها مصاحبه حمیدمحمد آتابای در بهمن ماه 1389 بود و دیگری همین پورحسن که نمیتوانست جملاتی که به او دیکته شده بود را بخوبی ادا نماید و دائما مجری فرقه رجوی به او دیکته میکرد و در دهان او قرار میداد ، نشان از حسن انجام فعالیت های انجمن نجات و خانواده هاست که توانسته ماهیت پلید و غیر انسانی سران سازمان مجاهدین خلق را که تعدادی انسان ساده و بی خبر از دنیا را به اسارت خود در آورده و از آنها برای پیشبرد اهداف کثیف خود استفاده نماید را به جامعه جهانی افشا کند و از طرفی به خانواده پورحسن تبریک میگم که توانستند حداقل با این مصاحبه چهره اسماعیل را که سران سازمان چندین سال او را از ملاقات و تماس با خانواده مخفی نگهدارند، ببینند .

محمد آتابای

خروج از نسخه موبایل