روز چهارشنبه 21 آبان ماه 1404، مسئول انجمن نجات گلستان برای دیدار با خانواده ترابی به بندر گز رفت و با حاج آقا ترابی برادر معصومه و مریم بانو ترابی که بیش از چهار دهه است در تشکیلات مجاهدین خلق به سر می برند دیدار و گفتگو کرد.
این دیدار در واقع به منظور عیادت از حاج آقا ترابی که اخیرا بیمار شده و در منزل استراحت میکرد انجام شد که باعث خوشحالی وی و خانواده ایشان گردید.
حاج آقا ترابی بعد از احوالپرسی مثل همیشه سریعا سراغ خواهرانش را گرفت و گفت: زمانی که قربان اینجا بود خیلی بمن در کارهای کشاورزی کمک میکرد و متاسفانه فریب حرف های برخی افرادی که برای تشکیلات رجوی فعالیت میکردند را خورده و همراه همسرش زهرا سراج و خواهرانم مریم و معصومه به سوی عراق رفتند و در سال 1372 در داخل عراق و داخل اردوگاه اشرف قربان زیر شکنجه های سران آتشکیلات کشته شد و حتی موقعی که خودم برای دیدنش به عراق رفته بودم به من دروغ تحویل دادند تا اینکه من عصبانی شدم و با زهرا سراج دعوا گرفتم.
حاج آقا ترابی در مورد پسر قربان ( محمدرضا ) هم چنین گفت: تا جاییکه شنیدم سران تشکیلات رجوی در مورد کشته شدن قربان به او هم دروغ گفته اند و حرف های بی ربطی زده اند که محمدرضا دنبال جریان پدرش را گرفته و فهمیده که او را کشته اند. این خیلی خوب است. من دلم برای محمدرضا تنها یادگار برادرم خیلی تنگ شده و اگه صدای من رو میشنوه و یا کسی از او خبر داره حتما بهش پیام من رو برسونه که خیلی دلم میخواد محمدرضا را ببینم و او را بو کنم که بوی برادرم رو میده.
حاج آقا ترابی یکی از خانواده هایی میباشد که برای رهایی خواهرانش از چنگال شیاطین رجوی تلاش بسیار زیادی انجام داد و چندین بار به اطراف پادگان اشرف در عراق رفت ولی هر بار متاسفانه سران تشکیلات رجوی به وی اجازه ملآقات ندادند و تنها در سال 1382 توانست برای لحظاتی آنها را ببیند و اکنون وی از جوامع بین المللی درخواست دارد تا هر چه سریعتر به وضعیت خواهرانش که در پادگان اشرف در آلبانی محبوس میباشند رسیدگی نموده و آنها را از اسارت ذهنی سران تشکیلات رجوی نجات دهند.
انجمن نجات گلستان ضمن آرزوی شفای عاجل برای حاج آقا ترابی ، از تمام کسانیکه محمدرضا ترابی را میشناسند و با او در ارتباط هستند حتما پیام عموی مهربانش را به او برسانند.
محمد اتابای

