موشکی که به قلب رجوی خورد

مصطفی محمدی، پارس ایران، کانادا، سی اوت 2008
داشتم باغچه مشتری را درست می کرد م تلفن دستی ام زنگ زد. دوستی خبر خوب کنترل اشرف توسط عراق را به من دادکه نویدآزادی قریب الوقوع سمیه و سمیه ها را می داد
وقتی کار می کنی ونانی از عر ق جبین بدست می آوری و این خبر را می شنوی خستگی از تنت در می آید بخصوص که با گل و گیاه باشد که روح آزرده از بی شرافتی رجوی و مریدانش را ، طراوت می دهد.
چند ماهی نیست که از عراق بر گشتیم. بدون سمیه که در اسار ت رجوی در اشرف ماند و هزینه سنگین اقامت در عراق که از محل کارت های اعتباری پرداخت شده بود.
مجاهدین بجای اینکه به خواستهای مشروع ما و حسرت سالها ی پدر و مادری برای در آغوش کشیدن دخترشان جواب بدهند. سمیه را بزور وادار کردند که توطئه ربودن و سربه نیست کردن ما را به حساب همسایه های اشرف که وچود خارجی ندارند ، بیندازد.
ما که آمدیم کانادا، مجاهدین برای شیره مالیدن سر هواداران خودکه در مسئله سمیه مسئله دار شده بود ند اعلام کردند که موشکی را من به اشرف طراحی و شلیک کرده ام. هر جا ما رفتیم برای کار ساختمانی ، اینها رفتند و سم پاشی کردند ولی آبروی خودشان را بردند.
رفتیم دو تا درخت مطب دندانپزشکی به بلندی 30 متررا قطع کنیم در حالی که قسط آب و بر ق عقب افتاده بود ، رفتندو گفتند که این ها عامل جمهوری اسلامی هستند کار به این ها ندید. اما دکتر به این نارفیق های سابق که شرم رودرو شدن را با من و خانواده ام ندارند ، گفته بود اگر منهم به جای مصطفی محمدی بود م ودخترم در اشرف بود با اسلحه می اوردمش بیرون
دکتری از هواداران سابق در تورنتو از من در مورد سمیه پرسید ؟ چرا ؟ گفتم تو بگو چه بکنم ؟ اگر جای من بودی چه می کردی ؟
وقتی عزیزت را در اسارت دارند و بجای همکاری کمر به قتل و ونابودی تو می بندند؟ و جوابی نداشت.
رجوی یک چیز را نخواند ه بودند که من و محبوبه با دست خالی در عراق ولی پر از عشق و محبت پدر و مادری سدهائی را از میان برداشتیم و حکم تاریخی دستگیری 3 تن از رهبران جنایتکار مجاهدین را در دادگاه عراق بدست آوردیم کاری بود کارستان که تنها همت ما و یاری خدا باعث آن شد. حتی خبرگزاری های جمهوری اسلامی هم بعد از 22 روز خبر دستگیری عباس داوری و مژگان پارسائی و صدیقه حسینی را را با احتیاط منتشر کردند.
ما نه اهل اسلحه هستیم و نه اهل خشونت ونه خواهان مرگ کسی بودیم. امروز به رجوی می گوییم : موشکی که ما زدیم موشکی بود که صدایش امروز درامده است و دودمانت را و آرزوی ریاست تو و زنت را بر باد داد. این موشکی بود که آخرین سنگر های دروغ و فریب رجوی را در اشرف واورسوواز را سست کرد.
موشک ما خاکریز ها ی رجوی را ویران کرد و دیگر اعضای سابق مجاهد دنبال آنرا گرفتند و به نتایج خوبی هم رسیده اند. کار به جائی رسیده است که در اروپا هم مجاهدین نگران پیگیری خانواده ما از آزادی سمیه و مسئله دار هستند.
فرماندهان آمریکائی به تعدادی از افراد تیف و خانواده ها گفته بودند که مصطفی محمدی و حضور در اشرف و پیگیری اش بسیاری از معادلات را بر علیه مجاهدین بهم زد و واقعیت چهره مجاهدین را نشان داد.
اینک آزادی اسرا ی اشرف منجمله سمیه نزدیک و حتمی شده است و محاکمه رهبران مجاهدین به جرم آدم ربائی و شکنجه و قتل نیز نزدیک تر و حتمی تر شده است.

خروج از نسخه موبایل