مصاحبه با هادی شبانی – قسمت یازدهم

*رجوی در ابتدای انقلاب ایدئولوژیک اعلام کرد که چنانچه فردی بحث انقلاب را گرفته باشد به یک باره چون نور منفجر شده و انرژیهای فراوانی از او آزاد می شود پس چرا او انقلاب را به چند مرحله تقسیم کرد؟

– اول اینکه او برای بازار گرمی خودش این موضوع را مطرح کرد و بنا به گفته خودش کسی جز فهیمه اروانی به او پاسخ مثبت نداده و در واقع انفجاری صورت نگرفت. که حتی فهیمه اروانی نیز به حال و روزی افتاد که مشخص شد که چقدر او هم، رجوی را دور زده است البته به لحاظ روابط و مناسباتش با مردها، که نیازی به گفتن فاکت هایش نیست، و حتی نیروهای آمریکائی مستقر در اشرف نیز به این مسئله اذعان داشتند و از برخورد های فهیمه در مهمانی های خصوصیشان حرف می‌زدند و ظاهرا آنها نیز از انقلاب خواهر فهیمه بهره مند شدند!!.

دوم اینکه رجوی بعد از مدتی متوجه شد که چنانچه نتواند بحث انقلاب را جمع و جور کند، هدف انقلاب بر عکس شده و شدیدا به ضررش تمام می شود به همین دلیل بر عکس نظرش انقلاب را مرحله ای اعلام کرد.

* انقلاب مرحله ای یعنی چه؟

– بعد از مرحله طلاق اجباری در تشکیلات همه نفرات متاهل و حتی مجرد در مناسبات مسئله دار شده و بعضا اعلام جدایی کردند و بطوریکه در طی سال 69 حدود هزار نفر از آنان جدا شدند که در این صورت رجوی هیچ توجیه ای برای کار در پیش گرفته اش نداشت به همین دلیل برای جمع و جور کردن تشکیلات انقلاب طلاق را برای کنترل بیشتر افراد چند مرحله ای کرد.

ابتدا با اعلام " بند الف " که به سه طلاقه کردن زن و شوهر بود، تا هیچ فردی حق رجوع مجدد به همسرش را نداشته باشد.

* آقای شبانی شما که مجرد بودید و از این قاعده مستثنی بودید با شما چطور برخورد می شد؟

– در این مرحله حتی افراد مجرد نیز بنا به گفته رجوی می بایست زنان ساخته ذهن خود را هم طلاق می دادند و یا به قول رجوی می بایست در حرمسرای ذهن را بست و تمامی زنان در ذهن را سه طلاقه کرد حتی شما مجرد ین!!

* بند های دیگر چه بودند؟

– بند دوم " بند ب " بود که به معنی محرمیت تمامی زنان در داخل سازمان بود یعنی اینکه دیگر زن را در مناسبات می بایست چون خود فقط یک هم رزم نگاه کرد که البته بعدا در مراحل بعدی مشخص شد که این برادران مسئول چگونه به این زنان نگاه می کردند و این چیزی بود که خودشان د ر بحث غسل هفتگی عنوان می کردند و مشخص شد که چقدر انقلاب به اصطلاح مریم سوراخ بوده است و چگونه مسعود با آوردن بحث طلاق سر از خیانت و وطن فروشی در آورد که بعدا به این موضوع پرداخته خواهد شد.

بند بعدی " بند جیم " بود که یکی از محورهای جنجالی انقلاب طلاق بود که رجوی در چکیده ای از این بحث اعلام کرده بود که تمامی زنان عالم بر مردان حرام است و همه زنان عالم را محرم رهبری دید و از همین زاویه به آنان نگاه کرد.

* آقای شبانی جدا شده ها بخصوص پیوسته ها به سازمان بعضا راجع به مسائل اخلاقی بعد از انقلاب طلاق در مناسبات اشرف گفتند آیا شما حرف های شان را تائید می کنید و اگر صحت دارد علت را در چه چیزی می بینید؟

– متاسفانه بعد از طلاق اجباری این مسئله (اخلاقی) بدلیل عدم پذیرش قلبی انقلاب طلاق، بیشتر شده بود و مواردی هم در قرارگاه اتفاق افتاده که مورد توبیخ و یا برخورد تشکیلاتی قرار گرفتند ولی نمی دانم چرا که سر این موضوع کسی اخراج نشده ولی اگر کوچکترین توهین و یا سر خط و خطوط سازمان حرف داشتی شدیدا مورد ضرب و شتم قرارگرفته و بعضا به زندان و اخراج افراد منجر می شد.

متاسفانه این شکل بیشتر در میان مسئولین بالا و متاهل سازمان اتفاق می افتاد.

همه افرادی که از سال های 72 تا حتی بعد از جنگ آمریکا و عراق در مناسبات اشرف بودند، شاهد چنین صحنه ها ی زشت و زننده و برخورد تشکیلات با آنها بودند که می بایست اضافه کنم که وقتی مسعود از مناسبات پاک سازمان برای دیگران در بیرون تعریف می کرد و آنرا به رخ دیگر گروه ها می کشید، در همان موقع فضا و مناسبات فرقه او که بیشتر هم مسئولین بالای سازمان بودند و در این زمینه هم دست باز داشتند فضای بسیار کثیفی را حاکم کردند و حتی تا این اواخر هم ادامه داشت که به لحاظ اخلاقی نمی توان گفت چرا که مسعود برای فرار از شکست خود به این مسئله دست انداخت و فکر می کرد که با حرف زدن و ایدئولوژیک کردن مسئله می‌تواند آنرا جمع کند ولی موفق نشد و شاهد صحنه هایی بودم و چیزهایی شنیدم که اکنون می گویم ایکاش اصلا انقلابی در درون تشکیلات فرقه انجام نمی گرفت و مسعود این گونه تعداد زیادی از اعضای خود را به کشتن نمی داد نفراتی که با پای سر خودشان را به تشکیلات رسانده بودند این گونه کله پا شده و سر از ناکجا آباد در آوردند.

* بند های بعدی چه بود؟

– " بند دال " نیز یکی از بندهای معروف در انقلاب طلاق بود که هژمونی زنان بر مردان بوده است.

رجوی می گفت زنان در طول تاریخ بشریت مورد استثمار مضاعف (جنسی و…) مردان قرار گرفتند و در این صورت آنان دارای انرژی و پتانسیل سرکوب شده زیادی می باشند که در صورت به رسمیت شناختن آنان و آزاد سازی انرژی شان می توانند از مردان توانمند تر باشند و به همین دلیل همه مردان بایستی آنان را به رسمیت شناخته و تحت هژمونی شان قرار گیرند.

*در اینجا سئوال پیش می آید که مسئولین مردی که از اعضا اولیه سازمان و پروسه 30 تا 35 ساله داشتند چطور در هژمونی زنان قرار می گرفتند؟

– البته رجوی که تجربه سال 54 و انشعاب جریانات چپ را در درون سازمان داشت این بار برای مهار مردانی که خط و خطوط رجوی را قبول نداشتند و احتمال رویا رویی و انشعاب را می دادند دست به چنین کاری زد تا این تهدیدات را در مناسبات مهار کند و از طرفی هم زنان که همگی از میلیشیای بعد از انقلاب بودند هرگز چنین توانی را نداشته در مقابل او عرض اندام کنند و همیشه نیز تحت حاکمیت و هژمونی او، گوش به فرمان بودند و هر لحظه نیز می توانست آنان را عزل و نصب کند و بدین طریق همه موانع احتمالی را از سر راه خود برداشته و یکه تاز میدان شد و سازمان را تا حد یک فرقه به زیر کشید.

جالب اینکه در ادامه همین بحث و پیاده کردن بند دال در این فرقه، زن تازه واردی که داخل مناسبات می شد به لحاظ ایدئولوژیک از بالاترین مسئول مرد سازمان سر تر بوده و هیچ مردی در سازمان در مقابل این زن حق هیچگونه اظهار نظری را نداشت. برای نمونه تعداد زیادی از این مسئولین مرد سابق تحت مسئول زنانی بودند که به تازه گی از خارج و یا احتمالا از داخل ایران به مناسبات فرقه آمده بودند.

* آیا واقعا این " بند دال " برای مردان مناسبات اشرف قابل قبول بود؟

– البته برای فرار از برخورد تشکیلاتی و حتی ضرب و شتم احتمالی مردان در نشست ها این بند را تائید می کردند.

به نظر من در ضمیر پنهان خود همگی مخالف این بند بودند و اساسا بریدگی و مسئله داری مردان در قرارگاه اشرف از همین نقطه شروع شد.

در همین راستا آش آنقدر شور شده بود که رجوی در نشستی مطرح کرد ه بود با آمدن این بند نبایست مردان از کار کنار بکشند و همه چیز را به گردن زنان بیاندازند، بلکه باید کمک کار آنان که تازه به میدان آمدند باشند. البته بدلیل عدم پذیرش ایدئولوژیک مردان تشکیلات، سالها بعد مریم رجوی برای پائین آوردن این مخالفت بند دیگری به نام " بند م " یا مسئولیت پذیری برادران بود را آورد. او با دادن یک سری مسئولیت اجرائی قصد آرام کردن مناسبات را داشت.

* آقای شبانی بعد از" بند دال " آیا تغییراتی در رفتارهای روزانه زنان نیز مشاهده می کردید؟

– طبیعی است که زنان که تا به حال در آشپزخانه و… مشغول کار اجرائی بودند یک شبه فرمانده ستاد و لشگر و قرارگاه و غیره شدند و همه امکانات صنفی- تدارکاتی و لجستیکی و غیره در اختیار شان قرار گیرد، تغییراتی در رفتارشان مشاهده شود.بقول دوستی که می گفت با این کار رجوی، دیگر زنها در مناسبات دست به سیاه و سفید نخواهند زد و عقده چندین ساله خود را خالی خواهند کرد.

غالب زنان بعنوان مسئولین فرقه جزء بنگال نشینان کولر دار اشرف شدند که حتی بعضا زحمت غذا خوردن در سالن عمومی را به خود نمی دادند و منشیان آنان برایشان غذا می بردند که معمولا در کنار هر دفتر زنان، یک خودروی آخرین مدل کولر دار حاضر بود که مبادا خانم ها وقتی می‌خواهند به ستاد بروند گرما زده شوند!!!.

در همین راستا موارد و نمونه ها ی زیادی وجود دارد که همه این خانمها در برج عاج نشسته و بر دیگران حکم می راندند و یک فرهنگ دریده گی را در فرقه بنا نهادند و از نثار هیچ کلمه زشت و زننده ا ی در مورد مردان کوتاهی نمی کردند و در کل باید گفت این حریم را پاره کرده بودند چیزی که حتی در جامعه امروز ایران هم دیده نمی شود.

البته رجوی که سودای حاکمیت ایران را در سر داشت همه این بندهای فوق برای مهار بیشتر افراد و کنترل نیرو بود. مثلا او برا ی بستن آخرین سوراخ ها بعدها " بند ر " یعنی قبول ریاست جمهوری مادام العمر مریم را از مناسبات فرقه در اشرف گذارند. او با زرنگی خاص خودش این بند را از اعضای شورا که دست پخت رجوی بود و بعضا از عناصر غیر مجاهد هستند نیز گذارند که البته اینها همه از حقوق بگیران دستگاه رجوی هستند و به همین خاطر ثنا گوی دائمی رجوی هستند.

البته رجوی بعدها برای آنکه آب پاکی روی دست همه مسئولین بریزد، " بند شین " یا همان شورای رهبری را به میان کشید که در واقع کلیه مسئولیت های سازمانی و…. ایدئولوژیک به زنها سپرد که دیگر کسی حق عرض اندام را نداشته باشد و با این کار حلقه ایدئولوژیک انقلاب فرقه ای خود را کامل کرد.

خروج از نسخه موبایل