اعتراض خانواده ها، ناکامی منطق مجاهدین

والتر بنیامین در آغاز ظهور فاشیسم نوشته بود:

” تنها به خاطر آنان که این روزها امید خود را از دست می دهند، نور امید در دلهای ما تابیدن گرفته است.”

ناخشنودی از رفتار ستمگرانه ی رهبری عقیدتی فرقه ی ستیزه جوی مجاهدین زمینه ساز اعتراض ها و انتقادهای آشکار و عریان خانواده هایی ست که بستگان و عزیزانشان سالهاست در حصارهای فیزیکی، ذهنی و روانی محیط قرارگاه اشرف بسر می برند و از هر گونه تعامل با دنیای بیرون از آن محروم و ناتوانند. در حقیقت ناخشنودی آقای دکتر وحید پژمانفر از رفتار غیر دموکراتیک و محدود کننده ی رهبری عقیدتی فرقه ی خشونت طلب مجاهدین مبانی انگیزه های اصولی انتقاد و اعتراض را در اندیشه ی ایشان پی ریزی کرده است که در نامه ی تامل انگیز وی بوضوح مشخص و روشن است.

از نظر دکتر وحید پژمانفر دارودسته ی تروریست رجوی مقام و منزلت حقیقی انسانها از جمله اعضای خانواده محترم ایشان و نیز برادر عزیزشان که مدت بیست سال است در اسارت مجاهدین در قرارگاه اشرف بسر میبرد، مورد بی احترامی و اهانت ضوابط، شیوه ها و ترفندهای ماکیاولیستی واقع شده است و انسانیت در مناسبات مجاهدین مفهوم واقعی خود را از دست داده است. این است فاجعه ای که به درستی آقای دکتر وحید پژمانفر و اعضای خانواده محترمشان از آن رنج می برند.

ناراحتی و اندوه خانواده محترم آقای پژمانفر صرفا در رابطه با وضعیت و شرایط تلخ و درد آور عزیزشان در قرارگاه اشرف نیست بلکه آنان نسبت به شیوه ی بهره گیری غیر انسانی، زورمدارانه و تحقیر آمیز انسانها به سود افزایش مناسبات و شرایطی بازدارنده در دارودسته ی رجوی و به زیان و نفی آزادی و هویت فردی آدمی، انتقاد و اعتراض دارند. آقای دکتر وحید پژمانفر با درک حقایق و واقعیات مربوط به فرقه ی خشونت طلب رجوی از اینکه آزادی و استقلال برادرش در طی بیست سال از سوی رهبری عقیدتی مجاهدین بی اهمیت قلمداد شده است و سردمداران مجاهدین تاکنون به درخواست مکرر او و اعضای خانواده اش جهت تماس و یا دیدار حضوری با برادرشان علیرضا بعد از بیست سال پاسخی نداده اند و یا در برابر دو نامه به تاریخ 10/3/87 و 6/9/87 که به درخواست آقای دکتر وحید پژمانفر در سایت انجمن نجات درج شد تا در معرض دید رهبران مجاهدین قرار گیرد، متاسفانه واکنش منطقی و معقول نشان نداده اند و با سکوت خویش پایبندی خود را به شیوه های فاشیستی، رفتارهای غیر دموکراتیک و منافی هنجارهای دنیای مدرن تاکید و تصریح می کنند، بشدت معترض و ناراحت هستند.

بی شبهه، سمت و سوی روند تحولات شتابنده ی جهانی در دو دهه اخیر در رد و انکار زمینه های پیدایی و تحرک فرقه های خشونت طلب و ستیزه جوئی چون القاعده و مجاهدین قرار دارد و امید است این تحول راستین انسانهای تحت اسارت در مناسبات فاشیستی فرقه های تبهکاری چون القاعده و مجاهدین را به رهایی، آزادی و آرامش خاطر رهنمون سازد.

با امید به نجات آقای علیرضا پژمانفر از سیطره ی دارودسته رجوی و بازگشت ایشان به کانون گرم خانوده شان.

آرش رضایی

بنام حقیقت بی همتا

به سردمداران و رهبری سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق بویژه مسعود و مریم رجوی

مقدمتاً بگویم که این نگارش شامل افشاگری ها، ایرادات و اشکالات و محکوم نمودن شیوه ی عملکردهای غیرمنطقی، غیرانسانی و خائنانه ی سازمان مخوف مجاهدین است که بویژه طی سه دهه اخیر مصایب و مشکلات عدیده ای به ده ها خانواده ی ایرانی و فرزندانشان وارد ساخته اید.

اما باید بگویم من چندان آشنایی عمیقی نسبت به سازمان مخوف شما نداشتم بجز موارد ظاهری که به عینه دیدم بویژه در زمان جنگ عراق علیه ایران که خود خیانت بزرگ و وحشتناکی بود که شما عوضی ها به نام خلق به خلق ایران ناجوانمردانه حمله کرده و یورش ناموفق آوردید که لعن و نفرین بر این پستی تان که به کشور خودتان همراه دشمن بعثی هجوم می آوردید!! عجب مجاهد خلقی!!!

اما آشنایی اصلی ام با سیستم سازمانی شما زمانی آغاز شد که با انجمن نجات آشنا شدم و افراد این انجمن که همگی رهایی یافتگان از اسارتگاه هایی نظیر اشرف بودند و… که دیگر این پُر رویی و دروغگویی های شما هرچه بیشتر فاش گردید. چه از درون خودتان حقایق وجودیتان را آشکار کردند، نه به قول مکارانه ی خودتان آنها وابسته به حکومت ایران هستند، نه سپاهی، نه اطلاعاتی و…! که ادعا کنید دروغ می گویند تعدادشان کم هم نیست و حرفشان پایانی ندارد تا باز ادعا کنید از ترس حکومت ایران است و… علاوه بر اینها شما مزدوران مستقیماً چه بلاهایی که با به اسارت گرفتن برادرم علیرضا پژمانفر بر سر خانواده ی ما که نیآوردید! بخصوص دِق مرگ شدن پدر و مادر مرحومم بدلیل چشم براه بودن فرزندشان علیرضا که قریب 20 سال است در قرارگاه اشرف زندانی شستشوهای مغزی، غلط گویی ها و مطامع جاه طلبانه شما شده است (نظیر اکثر جوانانی که به دام انداخته اید) و… اما اگر به وجود بی ارزش خودتان فرصتی داده و نوک سوزن تحمل دارید به انتقادات و توهین ها و افشاگری هایی که می نمایم توجه کنید و اگر توانستید پاسخی دهید که قطعاً پاسخی ندارید و اصلاً شهامت خواندن آنها را هم چه بسا ندارید و…

اما بدانید و در صورت داشتن شعور (که ندارید) پاسخ دهید:

1- به چه ادعای انسانی برادرم را نظیر ده ها نفر دیگر را در محبس فکری، مکانی و زمانی نگهداشته اید کجای این عمل خلق دوستی می باشد!

2- اینچنین نیروگیری! و یارگیری در هیچ مقطع و مکانی از تاریخ بجز در سازمان منفور شما دیده نشده است! که: جوانان را با صدها نیرنگ و مکر و به بهانه و وعده های دروغینِ دادن کار و موقعیت و پول و تحصیل در خارج از کشور به سویِ قرارگاه های مخوف خود کشانیده! سپس تا فهمیده اند خبری از آنهمه وعده و وعید نیست و پی به حقیقت برده اند و اقدام به جدایی و رهایی از حزب شما می گرفتند تحت فشارهای گوناگون از شستشوی مداوم مغزی گرفته تا تهدید به مرگ و زندانی شدن در ابوغریب صدام! و سپس تحویل مقامات ایران دادن! و اینکه حکومت ایران به دروغ گفته اید چنین و چنان خواهد کرد اگر به ایران برگردید! و…!! آنها را تحت سیطره ی خائنانه ی خود اسیر کرده اید. غافل از اینکه در اولین فرصتی که برایشان پیش آید و واقعیت را می دانستند نظیر بعد از حمله ی آمریکا و رهایی یافتن ده ها نفرشان که متوجه پَستی های شما شدند و امروزه اینگونه این به اصطلاح نیروهای مجاهد! آزادی بخش! فاش کنندگان اصلی منفوریت فرقه ی رجوی شده اند.

3- می خواهم بدانم شما که در هر زمان و مکانی دَم از حقوق بشر، خدمت به خلق و انسانیت می زنید تا به حدی که در رسانه ی به اصطلاح سیمای آزادیبخش! خودتان حتی به اعدام متجاوزین به زندگی مردم ایران (نظیر بمب گذاران شهرها و تروریست ها) نیز انتقاد می گیرید، چگونه است که حتی به این افراد که به هر نحو ممکن و ترفندی مثلاً نیرو برای خودتان نموده اید اینهمه رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی نشان می دهید و آنها را از کوچکترین حقوق انسانی نیز محروم کرده اید و بعضاً اعمالی را بر روی آنها انجام می دهید که رویِ حیوانات انجام می دهند نظیر عمل ناقض حقوق بشری برداشت و قطع رحم زن ها! با اِدعای انقلاب ایدئولوژیک یا جدا کردن فرزندان خردسال از والدینشان و نیز طلاق اجباری و… که این همه دون صفتی ها در کارنامه ی دهه های اخیرتان بوضوح موجود است، همه این رفتارها اعمالی است که نظیر برداشت رحم روی سگ ماده انجام می دهند!! نه انسان خیلی پُررویی می خواهد که باز دَم از انسانیت و خلق و… بزنید هر چند رهبران سازمان مخوف و منفور مجاهدین ضد خلق (و در واقع منافقین) این پُررویی را تا اَبَد دارند!

4- اما در مورد برنامه های تلویزیونی به اصطلاح سیمای آزادی که وابستگی و تامین مادی این برنامه ها با پشتوانه مادی دشمنان مردم کشور اسلامی ایران زمین صورت می پذیرد بَر واقع بینان و رجوی شناسان پوشیده نیست. ولی من برای اینکه بتوانم حداقل بعد از بارها مکاتبه با مجامع بین المللی برای تماس با برادرم علیرضا پژمانفر که اسیر شما در قرارگاه اشرف می باشد، بعد از 20 سال ارتباطی داشته باشم تصور کردم لااقل تصویر وی را از تلویزیون پخش نمایید لذا بناچار و علیرغم میل باطنی مجبور به تحمل دیدن برنامه های بیهوده و یاوه گویانه ی شما از سیمای به اصطلاح آزادی شدم! که خود شکر خدا عاملی دیگر در پی بردن به ماهیت پلید، مزدورانه و ریاکارانه و دروغ پردازانه ی فرقه مسعود رجوی و مریم رجوی خائن شد که به نکاتی کوتاه (جهت اینکه بدانید احمق و خَر خود شما هستید نه ملت فهیم و با فرهنگ و معلومات ایران) اشاره می کنم: اولاً چندین بار برای زیر سوال بردن وضعیت نامناسب زندگی رفاهی، اجتماعی مردم اقدام به پخش برنامه هایی ساختگی نموده اید نظیر زیر سوال بردن نحوه ی خدمات پزشکی به مردم که جاهلانه و احمقانه اقدام به نشان دادن تصاویری از بیمارستان های حداقل 25 – 20 سال پیش می کنید و ادعا می کنید چقدر خدمات پزشکی و درمانی عقب مانده و ابتدایی است و…!! که خود میدانید دروغ محض است چرا که بحمدا… نظیر سایر مراکز دولتی و خصوصی بویژه ارائه خدمات درمانی و بیمارستانی شدیداً پیشرفت کرده و قابل مقایسه با کشورهای پیشرفته ی اروپایی است طوریکه حتی در شهرهای کوچک کشور نیز اعمال جراحی بزرگ و مهمی نظیر پیوند کلیه و قلب انجام می گیرد و اختراعات و کشفیات دیگر (به کوری چشم دشمنان و شادمانی دوستان) – آنجنابان سرکردگان فرقه مجاهدین دلتان خوش باشد که با پخش چنین برنامه هایی توانسته اید اقلیتی اندک در قرارگاه اشرف را فریب داده باشید و… از دیگر برنامه هایتان عقده ای شدنتان از پیشرفت های تصاعدی و دقیقه به دقیقه ی ایران از حیث مثلاً توانایی های نظامی مقتدرانه است که لرزه به اندام دشمنان بزرگ همچو امریکا و اسرائیل می اندازد چه رسد به ناچیزهایی نظیر شما که حداکثر قدرتتان در به گرفتار نمودن عده ی معدودی جوانان کوته فکر و ساده لوح بوده است نظیر برادرم علیرضا و… یا مبارزه ی دولت با متجاوزین به عُنف و حریم خانوادگی مردم که تلویزیون شما با معکوس نمودن مطالب و حقایق مارک و برچسب اعدام غیرعادی به قوه قضائیه می زند و حال آنکه اعدامیها افرادی یا تروریست و بمب گذار هستند یا قاتلین و متجاوزین به نوامیس مردم که قوه قضائیه کاری قانونی و بجا می کند و… در برنامه های اخیرتان حضور خانم مریم رجوی در محل هولوکاست برای موضع گیری مخالف آقای احمدی نژاد! که اصلاً جای تعجب ندارد! ملت ما از زمان وقوع جنگ به ماهیت وابستگی این خانم و مسعود رجوی و عمالش به امریکا و صهیونیست ها پی برده و چندان نیازی برای اثبات مزدوری و خودفروشی اش در جهت خیانت به مردم و سرزمین ایران توسط چنین برنامه های تلویزیونی نبود! افراد بویژه هم سن و سال من و بزرگتر از من یادمان نمی رود که اینان به کودکان خردسال هم رحم نمی کردند و بعد پیروزی انقلاب اسلامی از هیچ آدمکشی مثل بمب گذاری در مراکز عمومی و اتوبوس ها گرفته تا همراهی با رژیم بعثی در حمله به کشور فروگذار نکردید. تُف بر مرامتان ای وطن فروشان و خائنین!

اما موضوع با اهمیت دیگر در زمینه ی رسانه ی دست نشانده ی سیمای مجاهدین این است که هر از چند گاهی که نماینده ی مثلاً بازنشسته چند سال پیش ایتالیا و… که اینک جزو عادی ترین مردم ایتالیا است برای دیدن اشرف و آفرین و تبریک گفتن به مزخرفات رجوی ها با اخذ خدا میداند چه میزان پول و آوانتاژ دیگر به آنجا می رود و در این بین دوربین ها ناگزیر هر چند اندک و گذرا تصاویری از چهره های بد بختی و تباهی کشیده شده ی ساکنین اشرف را نشان می دهد و با تماشای اینها هر چه بیشتر به عمق فاجعه ای که بر سرشان آمده بدون شرح می توان پی برد چرا که چهره ها کاملاً فرسوده، تیره، چروکیده، خسته، پشیمان، عبوس، اندوهگین و آرزومند فرار و رهایی از بند فرقه ی رجوی هستند، چه از جهت روان شناختی از نحوه ی به آغوش گرفتن آن زن ایتالیایی توسط زنان به فلاکت کشیده شده ی قرارگاه اشرف می توان دریافت که چه میزان دِل پر از مصیبتی دارند و… و چه بسا برادرم علیرضا پژمانفر را نیز بدلیل همین فشارهای روحی، جسمی و روانی که به وی وارد ساخته اید چهره ای کاملاً شکسته و فرتوت یافته و نمی توانید تصویری از ایشان و امثالهم نشان دهید. هرچند بنده تا آخرین نفس سعی خویش را در آزادسازی برادرم از قید و بند ناجوانمردانه ی فرقه ی منهوس رجوی به کار خواهم بست و نهایتاً به دادگاه های بین المللی نیز بر این اساس هر چند آزاد هم گردد بر علیه اوباش رجوی شکایت خواهم کرد و…

5- اما یک سخن کوتاه به سرکرده ی دیگر شما جناب ابریشمچی، من مطالبی از خیانت ها، بی آبرویی ها و بی شخصیتی های تو از کتب انجمن نجات خوانده بودم اما قیافه ات را از نزدیک ندیده بودم که یکمرتبه از برنامه ی سیمای به اصطلاح آزادی دیدمت و شنیدم که چقدر چِرت حرف می زنی آخه تو که حتی پشت دوربین خودت را میبازی و قادر به حرف زدن آنهم با اینهمه دروغگویی نیستی چگونه جرات می کنی که برنامه ی نقد از حکومت جمهوری اسلامی اجرا کنی امروز کشور ما کودکانشان هم آنقدر قوی و عقلانی پیشرفت کرده اند که هزاران مرتبه یک بچه 10 یا 12 ساله بهتر از تو که عمری خودت را هم در انزوای فکری نگهداشته ای سخن می گوید چون بینش و دید بسیار عمیق و وسیعتری نسبت به امثالِ تویِ شکنجه گر دارند و…

اما شما مسعود خان رجوی چرا از برنامه ی تلویزیونی تان فقط به پخش حرف های چرتَت در چند سال اخیر می پردازند! مطمئناً جُربُزه و قدرت پاسخگویی به اَعمالت بعد از اینهمه رسوایی ها که به فرقه ات وارد شده نداری تا برنامه ای جدید و سخنی جدید از تو پخش شود و…! و خان مریم رجوی که خنده ام می گیرد تو را رئیس جمهور! می نامند آنهم روشن نیست ریاست چه نوع جمهوری و کدام کشور و مردم را داری بجز ریاست جمهوری به عده ای فریب خورده و توخالی از جهت جسمی، ذهنی و روحی که به زور اسیر خواسته های خود کرده اید نظیر مترسک های درون مزارع و باغات! خداوند آنقدر شماها را کور و نادان کرده که دیگر و با صراحت جلویِ دوربین مجامع بین المللی ظاهر شده و اعلام می کنید، امپریالیست پَرست و صهیونیست پَرست هستید تا به حدی که برای نشان خود اقدام به شرکت در جلسات آنها می کنی، این دیگر اوج فضاحت و رسوایی و خیانت عَلَنی و عَلَنی به مردم و کشور ایران است. و…

6- اینجانب به عنوان فردی که هیچ وابستگی به گروه و حزبی نداشته و صرفاً با آگاهی های شخصی به قطره ای از دریایِ انتقادات که متوجه سازمان منفور و مغلوب مجاهدین! خلق!! می باشد اشاره کردم که در فرصت های بعدی نیز به این افشاگری ها و انتقادات تا نابودی رسمی شما و بازگشت برادرم علیرضا پژمانفر ادامه خواهم داد و… و لذا نهایتاً اولاً به فریب خوردگان محصور در بندهای فکری شما توصیه می کنم توبه کرده و به میهن قدرتمند خود برگردید که مسئولین نظام بویژه رهبری عظیم ملل مسلمان به نادمین و توابین با اطمینان حتمی عفــو اعطا می کند تا زندگی آرام و خوبی در ادامه ی الباقی عمرتان داشته باشید و به سرکردگان فرقه ی رجوی هم توصیه می کنم هرچه سریعتر شما هم توبه کرده دست از ادامه ی جنایت و ستم بردارید که چه در این دنیا و چه در آخرت مجازات سنگینی خواهید داشت و چه بسا با توبه ی حقیقی و خالصانه و تسلیم در برابر ملت ایران شدن سبب کاهش هر چند بسیار جزئی گناهانتان شود و…

ملت شریف ایران و سایر ملل امروزه با اینهمه پیشرفت های علمی، فرهنگی و گسترش ارتباطات عاقل تر از آن هستند که شما خیال می کنید رفتارها و مَظالم گروهک از هم پاشیده ی شما را تایید کنند، به خودتان بیایید دست از این خیمه شب بازی ها، کُنسرت های فریبنده و برنامه های اوهام انگیز خود در مکانی محدود نظیر اشرف بردارید و روزگار پوزه ی هر ظالم و دروغ پرداز و اوهام دار را به زمین مالیده و خواهد مالید، عواقب مصایبی که بر سر هیتلر ها، صدامیان و استالین ها در انتظار رجوی ها نیز هست شما با این مکر و حیله ها و برنامه های بی ربط عمر افراد اسیر در اشرف را بیشتر بر باد می دهید و به قول معروف وِل معطلید.

7- من از مسئولین محترم مجامع بین المللی بویژه دفاتر حقوق بشر، سازمان صلیب سرخ جهانی و دیده بان حقوق بشر که احتمالاً خواننده مقاله ی بنده بودند مصراً تقاضامند و خواهشمندم افراد اسیر در اشرف بویژه برادرم علیرضا پژمانفر را آزاد کنند و عاملین این اسارت گیری را هم به مجازات برسانند.

رونوشت: 1- دفتر انجمن نجات آذربایجان غربی جهت درج در سایت

2- سازمان عفو بین الملل دفتر واشنگتن – نیویورک – لندن – پاریس

3- دیدبان حقوق بشر دفتر واشنگتن – نیویورک – لندن – پاریس

مجدداً از چاپ و تکثیر و عوامل آن در دفاتر محترم انجمن نجات که اقدام به نگارش حقایق سازمان مجاهدین و آگاهانیدن اذهان عموم نموده اند تا بنده هم از این نگارش ها بهره جسته و این تحریریه را به نگارش درآورم قدرشناسی کرده سپاسگذارم.

ارادتمند

دکتر وحید پژمانفر

برای دیدن متن نامه اینجا را کلیک کنید.

خروج از نسخه موبایل