نامه سرگشاده خانم ایران پور

در طول دو هفته ای که درلندن هستیم هوا همچنان ابری است. درست مثل دل های مادرانی که فرزندشان اسیر فرقه رجوی است. مثل تمام روزهای غم آلود زمستانی که به یاد جگرگوشه هایشان سرمای زمستان را با گرمای اشکشان التیام دادند و به شوق دیدار دوباره فرزندان دربندشان سالیان پیری و کهنسالی را سپری نمودند و بعضی هنوز در غم فراغ فرزند می سوختند که زندگی را وداع گفتند. همسفری داشتم که هم سن و سال مادرم بود، (مادر محمد علی ساسانی) که هر گاه اسم فرزندش را می برد ناخودآگاه اشک از چشمانش سرازیر می شد و غم بیست سال بی خبری یکباره چشمانش را فرا می گرفت و طاقت همه ما را صلب می کرد.

و من نیز پس از هفت سال دوری و بی خبری از سرنوشت دو برادرم (احمد رضا و محمد رضا ایران پور) به همراه هیآت اعزامی انجمن نجات به لندن آمدم تا صدای دادخواهی خانواده های اسرای اشرف را به گوش دنیا برسانم و فارغ از هر فرقه و یا تفکر سیاسی و بدون وابستگی به هیچ دسته و گروهی آماده ام تا آزادی برادرانم و تا آزادی آخرین اسیر اشرف تلاش کنم و هر کجا که لازم باشد و در هر جایگاهی اعلام کنم که دو نفر دیوانه به نام های مسعود و مریم رجوی سالها است خون جوانان ما را مکیده اند و به بهانه خدمت به خلق بهترین جوانان همین خلق را به خون کشیده اند و مادران زیادی را داغدار کرده اند و هنوز هم دست از حماقت خود بر نداشته و به خیال خامشان فکر می کنند می توانند با سه هزار و پانصد نفر در مقابل یک جمعیت هفتاد میلیونی ایستادگی کنند.

این ها را می گویم تا شما هم تصور کنید که چگونه دو نفر ابله که هیچ خدایی را بنده نیستند انسانهای بی گناه و پاک را به بند کشیده اند تا به اهداف غیر انسانی خود برسند.

آی مسعود و آی مریم! تمام مردم ایران از شما متنفرند و هیچ کدام حتی به شما فکر هم نمی کنند و شما کسانی هستید که باید تا همیشه در زباله دان تاریخ بمانید و با امید به خدا و کمک انجمن نجات و حمایت خانواده های اسرای دربند اشرف این کار را خواهیم کرد تا دنیا را از بوی تعفن فکر گندیده شما پاک کنیم.

نرگس ایران پور، لندن

خروج از نسخه موبایل