مصاحبه با هادی شبانی – قسمت پایانی

* شما چطور خود را از تشکیلات فرقه ای اشرف رها کردید؟

– بعد از تسلیم شدن رجوی نزد آمریکائیها و خلع سلاح ارتش برای همگان روشن شد که رجوی در استراتژی رنگارنگ مسلحانه چندین ساله اش شکست خورده است او که در توجیه عملیات فروغ خود را حسین گونه جلودار ارتش می دانست و می گفت این بار حتما چون امام حسین (ع) حتی یک نفر ما هم به ایران برسد باید این عملیات را انجام دهیم، ولی خودش به سوراخی خزیده که تا کنون کسی از آن اطلاعی ندارد، دیگر چطوری می توان به گفته هایش اعتماد کرد.

از آن پس بود که دیگر خود را وصله نا چسب به آنان می دیدم و بار دیگر به گذشته خود و سازمان نگریسته و تصمیم گرفتم به هر طریق ممکن خود را از آنان جدا کنم چون دیگر نمی توانستم با تناقض با آنان باشم و دیگر از فریب و دروغ های مسئولین فرقه خسته شده بودم.

* کی و چگونه به ایران آمدید؟

– بعد از اعلام تعیین وضعیت نیروهای سازمان در عراق بنده به همراه شش تن از بچه های قدیمی سازمان با دو دستگاه خودرو خود را به مقر نیروهای آمریکائی رساندیم و اعلام جدائی از سازمان کردیم و پس از مدتی در تیف ماندنم تصمیم به بازگشت به ایران گرفتم. (تیف محلی جنب قرارگاه اشرف بود که توسط نیروهای آمریکایی بوده و نفراتی که از فرقه جدا شده و یا فرار می کردند به آنجا رفته تا در مورد سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند)

* با توجه به فرار هفت نفره اعضای قدیمی، سازمان، چه عکس العملی نشان داد؟

– بعد از ورود ما به تیف بلافاصله مسئول اول وقت سازمان خانم مژگان پارسائی به همراه فائزه محبت کار به مقر تیف آمده و درخواست ملاقات با فراریان را داشتند و پیام داده بودند که اگر برگردید هرچه بخواهید به شما می دهیم و دیگر مانند گذشته زیرفشار تشکیلات نیستید و… آنها با این کار قصد داشتند فضای التهاب ایجاد شده در تشکیلات اشرف را بگیرند ولی هیچکدام از نفرات بازگشتی حتی حاضر به صحبت با آنها نشدند و جواب رد دادند و از همان راه آمده دست از پا درازتر باز گشتند و چون جوابی نگرفتند بعد از چند هفته در اشرف اعلام کردند که این افراد نفوذی رژیم ایران بودند که بدلیل لو رفتن از تشکیلات فرار کردند.

در همین جا باید از مسئولین فرقه سئوال کرد که:

1- این چه تشکیلات پوشالی است که یک سوم نفرات آن بعد از حدود 25 سال هواداری و عضویت، تازه متوجه نفوذی بودن آنان می شوید؟ حتما پس از برچیدن قرارگاه و جدا شدن نفرات از فرقه به آنها هم انگ نفوذی رژیم ایران خواهید زد!! واقعا وقاحت دارد…

2- اگر ما نفوذی رژیم بودیم و فرارکردیم پس چرا بلافاصله بدنبال ما به مقر نیروهای آمریکائی آمدید تا عذر خواهی کنید؟

3- اگر من نفوذی بودم چرا مرا بعنوان رانند ه به مقرهای ویژه و مخفی رجوی در بغداد و اطراف روانه می کردید؟

البته این شگرد های فرقه کهنه شده می باشد و برای همه افراد جدا شد ه و حتی افراد مسئله دار داخل خودشان نیز تکرار می شود.

* آقای شبانی با توجه به فعالیت های گذشته و حضور 20 ساله شما در قسمت های مختلف در تشکیلات آیا هراسی از بازگشت به ایران نداشتید؟ و چطور چنین تصمیمی گرفتید؟

– بدلیل اختناق موجود در تشکیلات فرقه و عدم ارتباط 20 ساله با خانواده و نداشتن فضای واقعی ایران در ابتدا قصد آمدن به وطن را نداشتم ولی بعد از فرار از تشکیلات و امکان دسترسی به تلفن در تیف بعد از 20 سال توانستم با خانواده م در ایران تماس بگیرم و از فضای واقعی داخل ایران مطلع شدم و با اشراف به این مسئله و حضور تعدادی دیگر از بچه های بازگشتی در ایران تصمیم به آمدن به نزد خانواده ام را گرفتم و در اسفند 82 به ایران بازگشتم.

* آیا واقعا فضایی که در تشکیلات اشرف از برخورد عناصر نظام با افراد بازگشته می گفتند چنین چیزی را مشاهده کردید؟

– خیر

حتی جدا از شانتاژهای سازمان، انتظاری که خودم در ذهن از برخورد با خود داشتم در ایران ندیدم و ناباورانه به محض ورود م به ایران مورد استقبال دوستان و خانواده قرارگرفتم و از آن تاریخ تاکنون مشغول زندگیم هستم.

* بعد از بازگشت شما تاکنون با چند خانواده از نفراتی که در اشرفند برخورد داشتید و فضا و برخورد شان چه طوری بود؟

– تاکنون خانواده های زیادی را ملاقات کردم یا این که به ملاقات من آمدند ولی آنچه که با ید صادقانه بگویم همه شان رهبری سازمان را مورد لعن و نفرین قرار می داد ند و این که فرزندانشان در قرارگاه اشرف اسیر هستند. آنها همگی عنوان می کردند که سال های طولانی خبری از بچه های مان نداریم این چه سازمانی است که دم از خلق و هوادارانش در داخل می زند ولی حاضر نیست که فرزندانمان با ما تماس تلفنی و یا نامه ای داشته باشند. در اینجا بود که ماهیت واقعی رهبری سازمان که در اشرف شعار حمایت های مردمی و خانواده های هوادار را می داد برایم مشخص شد.

آنها از تماس و صحبت کردن خانواده با فرزندان خود ترس دارند.

مدتی بعد از بازگشتم به ایران ازدواج کردم و در حال حاضر نیز شغل آزاد دارم و خدا را شاکرم که جان خود را در راه فرقه از دست نداده و لعن دنیا و آخرت را برای خود نخریدم.

* آقای شبانی دوستان زیادی در حال حاضر در قرارگاه اشرف اسیر فرقه رجویند شما چه پیامی برای آنان دارید؟

– ابتدا به کسانی که در این مدت من مسئول آنها بودم و یا اینکه با آنها در مورد وضعیت سازمان صحبت می کردم باور کنید هرچه که سازمان می گوید دروغی بیش نیست، اختلاف طبقاتی در مناسبات بیداد می کند بطور مثال وقتی یک نفر برای تهیه یک کفش طبی ماه ها باید انتظار بکشد و از چندین کانال باید اوکی تشکیلاتی بگیرد ولی همین مسئولین زن بهترین گوشت و غذا آنان باید از بغداد آورده می شد و یا در صورت لزوم اگر به چیزی نیاز داشته باشند همان روز باید تهیه شود کسانی که با این مسائل درگیر بودند می دانند که حرف هایم درست است و انواع ولخرجی که در بین مسئوولین زن وجود داشت که اکنون جای پر داختن آن نیست.!!.

اصلا بحثم در مورد ولخرجی مسئولین فرقه نیست، چیزی که نمود بیرونی دارد شستشوی مغزی و عملیات جاری و غسل هفتگی است، چیزی که افراد را وادار کرده در اشرف بمانند و اینگونه رجوی توانسته تعدادی را گول زده و در حصار تشکیلاتی نگهدارد. چیزی که رجوی به آن نیاز دارد نگهداشتن هر چه بیشتر شما برای مدت طولانی و قطع رابطه با خانواده است.

شما نباید گول این حرف ها را بخورید، خودتان هم می دانید اینها یک مشت اراجیفی است که رجوی برای خودش جور کرده تا هر چه بیشتر شما را در منجلاب خیانت فرو ببرد. طی این سالیان خودتان متوجه شدید که این نشست ها هیچگونه مشکلی از شما حل نکرده و بصورت یک شوی مسخره به شکل روزمره در آمده است.

– وقتی از تشکیلات خارج شدم چشمم به جهان بیرون باز شد متوجه شدم که هر چیزی که سازمان می گوید دروغی بیش نیست، از اخبار و میزان فعالیت های سازمان در داخل گرفته تا هواداران در خارج کشور، ای کاش با داخل در ارتباط بودید و متوجه می شدید که سازمان و رهبری آن چقدر مورد لعن و نفرین مردم ایران و بخصوص خانواده ها هستند.

– آیا هیچ وقت از خودتان سوال کردید که چرا مسئوولین فرقه نمی گذارند، افراد اسیر در اشرف رادیو گوش کنند در این دنیای آزاد با ماهواره و اینترنت و… کار کنند، چرا از آگاهی شما وحشت دارند، آنان از آگاه شدن شما می ترسند و می دانند که چیزهایی که در مغز شما فرو می کنند دروغ محض می باشد.

– چرا سازمان حاضر نیست شما با خانواده خودتان بعد از این همه سال تماس تلفنی داشته باشید و یا حتی یک نامه برای آنها بفرستید. از چه چیز فرار می کند.

مگر او خودش را حامی خلق نمی داند و مگر در تمام نشست ها رجوی گوش مان را پر نمیکرد که تنها حامی سازمان خلق قهرمان ایران است. پس چی شده که حاضر نیست شما ها با خانواده خودتان رابطه داشته باشید.

– مگر رجوی خودش را دنباله رو قیام عاشورا نمی دانست و همیشه هم می خواست نان آنرا بخورد پس چرا در عملیات فروغ و سقوط صدام توسط نیروهای آمریکائی وی به سوراخ موشی خزیده و زنش را هم فراری داده که در فرانسه پز مبارزه را بدهد و حتی مسئولین زن آن با توجه به شکست استراتژی رجوی هنوز بر طبل جنگ می کوبند.

چطور رجوی در بحث نشست طعمه و نشست های دیگر مطرح می کرد که دشمنی دیرینه با آمریکا دارد ولی حالا چطور سر در آخور امپریالیسم دارد.

چطور مریم برای خوش رقصی برای غرب حاضر است هر کاری بکند و دادن اطلاعات سایت های اتمی ایران به غرب را افتخار خود می داند.

چطور مریم برای خوش خدمتی به غرب و اسرائیل به آلمان رفته و از سمبل هولوکاست جعلی دیدار می کند آیا این نشانه نزدیک شدن به صهیونیسم نیست؟

آیا هولوکاست واقعی اکنون در غزه نیست؟ آیا جنش گرفتن شما بعد از چند روز حمله اسرائیل به غزه نشانه دم جنباندن به غرب نیست؟

راستی چه موضع ای در قبال اقدامات دد منشانه و نسل کشی اسرائیل در غزه گرفته اید؟

چرا رجوی آمریکا و غرب را برای حمله به ایران ترغیب می کند؟

– و صد ها سئوال بی جواب دیگر که فقط خواستم به گوشه کوچکی از آن اشاره کنم و با طرح این سئوالات فقط خواستم جرقه ای به ذهنتان خورده باشد، چرا که من هم با این سئوالات که به ذهنم می خورد دنبال جواب رفتم و دیدم من با چه عشقی و هدفی برای مبارزه آمده بودم و رجوی چگونه از آن سوء استفاده کرد و بعد از این همه کارکردن و در خیلی از مواقع تا نقطه مرگ هم رفته بودم ولی بعدا سازمان چگونه از من یاد کرد ه است چرا که این ماهیت کثیف فرقه در مورد همه کسانی است که به آگاهی می رسند و از رجوی این سئو الات را دارند می باشد، آنان سر سپرد ه گان چشم و گوش بسته می خواهند که هرگز سئوالی نپرسد!!!

– طرف صحبتم با کسانی است که می دانم قصد جدا شدن از سازمان را دارند ولی چون در حصار ذهنی فرقه گرفتار شدند قدرت تصمیم گیری ندارند ولی باید بدانید همانگونه که موقع رفتن به طرف سازمان از همه چیز گذشتید اکنون هم باید اراده را صیقل زده و از آن جدا شوید و از هیچ چیز نترسید این فرقه است که ترس را در دل شما ایجاد کرد ه است.

اگر من هم پیامی برای شما می فرستم بخاطر این است که در مقابل شما این وظیفه را احساس می کنم چون من وقتی از مناسبات فرقه ای خارج شدم فهمیدم که واقعا دنیا زیبا است و همش جنگ و خون ریزی نیست و اکنون دوران رجوی ها گذشته است.

*با تشکر از زحمات و تلاش شما و وقتی که در اختیار انجمن در جهت افشای بیشتر ماهیت این فرقه گذاشتید.

پایان

خروج از نسخه موبایل