چند سئوال از شورائی های مجاهدین

سالها از زمانی که من از تقلید کورکورانه فرقه مجاهدین رو گرداندم و از آنها دور شدم گذشته است. اکنون خودم را بی نیاز به متکی بودن به رهبران دیکتاتور و ناصادق میبینم.

در حال حاضر که آگاهیم نسبت به گذشته بیشتر شده است به نکات جدیدی در زندگی اجتماعی پی بردم. به این رسیدم که مکانیزم جسمی و ذهنی انسان طوری ساخته و پرداخته شده است که همیشه به سوی پیشرفت و تکامل قابل تغییر است. انسان باید این احساس را داشته باشد که در هرلحظه از زندگیش میتواند به یک نوع آوری جدید دست پیدا کند. با پیشرفت و تکامل همگام باشد. تقلید کور کورانه نکند و درجانزند. اگر به نقطه سکون رسید بدین معنی است که زندگیش را تباه میکند. در این صورت از امکانات طبیعی استفاده نکرده و از زندگی لذت نبرده است.

من واقعا تعجب میکنم از اینکه میبینم انسانهایی از نوع اعضای شورای مجاهدین تا حد چهل سال به دنبال این سازمان طی طریق کرده اند، بدون اینکه یک تجدید نظرمختصر نسبت به این فرقه و عملکرد رهبرانش بنمایند. همچنان بدنبال هدف مجهول سرگردانند. جالب است که افرادی مانند هزارخانی، مازندرانی، کریم قصیم، مهدی سامع و امثالهم خودشان را روشنفکر هم مینامند اما تابع تغییرات مثبت نیستند!! آنها از خود نمیپرسند که آیا در طول این سالها چه موردی درمجاهدین عوض شده است و این فرقه چه قدم مثبتی در جهت تصحییح روابطش با جامعه و مردم ایران برداشته است؟ آیا در ایدئولژی آنها پیشرفتی حاصل شده؟ افکار خشونت آمیز در روابط درونی و خارجی اشان کم شده؟ چیزی به آگاهی اعضایشان اضافه شده است؟

در این سالها بسیار پیشرفتهائی مثبتی در جهان حاصل شده. به شما چه چیزی غیر از همان حرف های تکراری و خسته کننده اضافه شده است؟ چه پیشرفتی در ساختار فکری و عملی فرقه مجاهدین، شورای وابسته به آنها و حتی خودتان پیش آمده است؟ نویسنده بودید ولی اکنون نوشته هایتان بوی کهنگی و کپک زدگی میدهد. سخنران بودید ولی حالا بیانتان چاله میدانی و غیر ادبی است. آن زمانی که خوش مینوشتید و خوش میگفتید خودتان بودید. اکنون برایتان مینویسند و کلام را به سقتان میچسبانند. شما دیگر خودتان نیستید. بیخود خودتان را با نماینده این و آن قشر نامیدن مضحکه نکنید. متاسفانه شما با مردم بیگانه شدید و مردم هم با شما. صادقانه بگویم که آنقدر سماجت کردید که راه برگشت را هم بروی خودتان بستید. برای همین است که میبینم با دفاع از مجاهدین هر جنایتی را نادیده میگیرید و توجیح میکنید.

بسیاری از همراهان شما آموختند و طریق خودشان را از رهبر ره گم کرده مجاهدین جدا کردند. چرا شما به خود نمیائید؟ چرا شما نمیخواهید که از انسانهای دیگر یاد بگیرید و از مغز خودتان هم به روش بهتری استفاده کنید. اگر یک نگاه واقع بینانه به اطراف خود بیاندازید خواهید دید که نه تنها خود را در درون امواج رودخانه غرق کردید بلکه باعث غرق شدن انسانهای بیگناهی هم میشوید که در چنگال فرقه مجاهدین و رهبران دیو صفت آن در قلعه های اشرف و اورسوراواز محبوس میباشند.

خروج از نسخه موبایل