تا 30 خرداد سال جاری، قرارگاه سازمان مجاهدین خلق در آلبانی موسوم به اشرف 3، مرکز توطئه، شانتاژ و تهدید علیه ایران بود. این سازمان در این پایگاه طی نزدیک به یک دهه گذشته، با استفاده از امکانات یک مقر دورافتاده و ایزوله و اینترنت قوی و نامحدود که توسط دولت آلبانی در اختیارش قرار داده شده بود و تحت حمایت این کشور، از خاک اروپا و از خاک ناتو امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران را نشانه می رفت، و با خیال راحت به نقض ابتدایی ترین حقوق انسانی اعضای خود مشغول بود.
در 30 خرداد سال 1402 ناگهان ورق برگشت و دستگاه ضابط قضایی آلبانی موسوم به اسپاک، بر اساس حکمی رسمی، همراه با نیروهای پلیس کشور تلاش نمود تا این مقر را که تاکنون مورد تجسس قرار نگرفته بود مورد بازرسی قرار دهد. شواهد و دلایل بسیاری در اختیار مقامات آلبانی قرار داده شده بود که اقدامات انجام شده در داخل این مقر، امنیت ملی آلبانی را تهدید می کند. این موضوع در جلسه شورای عالی امنیت ملی آلبانی به ریاست رئیس جمهور این کشور به بحث گذاشته شد.
آنچه که قطعاً پلیس آلبانی را هم غافلگیر کرد و انتظار آن را نداشت مقابله خشونت آمیز مجاهدین خلق علیه پلیس حین اجرای قانون بود. جمعیتی که هماهنگ و یکپارچه عمل می کردند دیوار انسانی درست کردند و از ورود پلیس به برخی اماکن جلوگیری به عمل آوردند و عده ای دیگر از فرصت بدست آمده برای امحای مدارک و کامپیوترها استفاده نمودند.
سازمان مجاهدین خلق در بیانیه های خود ادعا کرد که پلیس کامپیوترهای آنان را شکسته است. باید پرسید که کامپیوتر شکسته به چه درد پلیس می خورد؟ اتفاقاً پلیس تمام تلاش خود را می کرد تا مانع از تخریب کامپیوترها توسط عناصر مجاهدین خلق شود چرا که اساساً به دنبال مدارک برای اثبات جرم به آنجا رفته بود. از همین جا می توان به میزان عدم صداقت مجاهدین خلق پی برد.
این اتفاق یک چرخش خیلی جالب را به دنبال داشت. مقر اشرف 3 که تا 30 خرداد 1402 مرکزی برای توطئه، شانتاژ و تهدید علیه ایران بود، ناگهان به مرکزی برای توطئه، شانتاژ و تهدید علیه آلبانی تبدیل گردید. سازمان مجاهدین خلق در روزهای گذشته تمام ظرفیت تبلیغی و سیاسی و حقوقی خود را علیه دولت آلبانی وارد عمل کرده است و الآن به راحتی می توان گفت که آلبانی تضاد اصلی مجاهدین خلق شده است.
تمام آنچه که در نامه مدیر عامل انجمن نجات به رئیس جمهور آلبانی پیش بینی شده بود یک به یک در حال تحقق است. از تجمع و اعتراض در مقابل سفارتخانه های آلبانی در کشورهای مختلف گرفته تا وارد کردن ارگان های ساختگی و شخصیت های سابق که تلاش می شود به دولت آلبانی این طور القا گردد که گویا دنیا پیشتیبان مجاهدین خلق است و اکنون دولت آلبانی ایزوله شده است.
اگر به سوابق تاریخی مراجعه کنیم سازمان مجاهدین خلق همیشه با کشورهای میزبان دچار مشکل بوده است و همواره سعی کرده است این مشکلات را به دخالت دولت ایران ربط بدهد. در انگلستان مشخص شد که خیریه ایران اید که در ظاهر ارتباطی با مجاهدین خلق نداشت ارگان کلاهبرداری و پولشویی و جرائم اقتصادی این سازمان است که دفاتر آن مورد تجسس قرار گرفت و مدارک بسیاری به دست آمد و موضوع آنتنی شد. فرقه رجوی مدعی شد که این توطئه رژیم ایران بوده است.
سازمان مجاهدین خلق همین ریل کار را زمانی که در لیست سازمان های تروریستی آمریکا و بعد انگلستان و سپس اتحادیه اروپا قرار گرفت اجرا کرد و آن ها را حاصل زد و بند با ایران اعلام نمود حال آن که به گزارش دستگاه های امنیتی این کشورها سازمان مجاهدین خلق به یک تهدید امنیت ملی تبدیل شده بود که نگرانی دستگاه های امنیتی را به دنبال داشت.
زمانی که مقرهای این سازمان در شهر کلن در کشور آلمان مورد تجسس قرار گرفت و اسناد کلاهبرداری از اداره تأمین اجتماعی آلمان کشف گردید همین طرز برخورد صورت پذیرفت که دو زن متهم اصلی فوراً به عراق فرستاده شدند.
همچنین وقتی که مقر مریم رجوی در حومه پاریس به دلیل گزارش جرایم مالی و پولشویی و همچنین کلاسه کردن اطلاعات و اقدام علیه مخالفان مورد بازرسی پلیس واقع شد، برای ممانعت از افشا شدن اصل ماجرا اقداماتی همراه با خودسوزی و به قیمت جان عده ای انجام شد.
در عراق هم در دو نوبت ممانعت از اجرای قانون توسط پلیس، به دلیل مشکلات ارضی در قرارگاه اشرف و همچنین این واقعیت که این قرارگاه محل رفت و آمد بعثی ها و داعش شده بود، به درگیری و کشته و زخمی شدن تعدادی انجامید.
آخرین مورد از این دست هم در 30 خرداد 1402 در آلبانی اتفاق افتاد، سازمان مجاهدین خلق که گزارشات فراوانی از نقض قانون داشت، و بارها در رسانه های آلبانی نیز منعکس شد که به قاچاق انسان و همدستی با مافیا مشغول است در برابر اقدام قانونی به شکل خشونت باری مقاومت نمود.
در تمام این موارد که امنیت کشور میزبان به مخاطره افتاده بود، سازمان مجاهدین خلق با تهدید، شانتاژ و جنجال مدعی شد که تبانی با رژیم ایران صورت گرفته است تا مسأله اصلی، یعنی تهدید منافع ملی کشور میزبان، تحت الشعاع قرار گیرد.
متأسفانه تاکنون سازمان مجاهدین خلق با این ترفند توانسته است کشورهای میزبان را وادار کند تا به درجاتی از حق حاکمیت خود کوتاه بیایند چرا که این دولت ها اولاً مایل نبودند در این خصوص وقت و انرژی بگذارند و بهای آن را تا به آخر بپردازند و ثانیاً زیر فشار قرار می گرفتند که گویا مقابله بیش از حد با مجاهدین خلق به نفع ایران خواهد بود.
اکنون وضعیت در آلبانی ناگهان به طرز دراماتیکی علیه سازمان مجاهدین خلق چرخیده است، اما این وضعیت بر اساس تجارب قبلی الزاماً پایدار نیست و می تواند شکننده باشد. سازمان مجاهدین خلق همچون تمام موارد ذکر شده در بالا طبق روش جاری این سالیان مدعی است که این توطئه رژیم ایران بوده و تبانی و زد و بند صورت گرفته است. حال آن که مشاهدات میدانی هیچ آثاری از چنین وضعیتی را نشان نمی دهد. اکنون شرایط حساسی است که هوشیاری همه جانبه دولتمردان آلبانی را می طلبد که در برابر زورگویی و هوچیگری سازمان مجاهدین خلق کوتاه نیایند و منافع ملی را اصل قرار داده و بازی را واگذار نکنند.
بر اساس اطلاعات به دست آمده و بر اساس بیانیه های پلیس آلبانی، سرنخ موارد بسیاری از اقدامات غیرقانونی در اروپا، از پولشویی گرفته تا قاچاق، به آلبانی و مقر اشرف 3 رسیده که شکایت کشورهای اروپایی را به دنبال داشته است و این موضوع دولت آلبانی را وادار کرد تا با تأیید اتحادیه اروپا و دولت آمریکا و بر اساس تصمیم شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیس جمهور این کشور وارد عمل شود که با مقاومت خونین و سپس جنجال و شانتاژ مجاهدین خلق روبرو شد.
بنابراین دولت آلبانی خدمتی به ایران نکرده است که احیاناً تبانی و زد و بند پشت پرده ای در کار بوده باشد، بلکه این کشور از امنیت ملی و حق حاکمیت خود دفاع کرده است. زمانی که مدیرعامل انجمن نجات مکرراً به دولتمردان آلبانی توجه می داد و این گونه تهدیدات را گوشزد می نمود تصور می شد که گویا دارد سنگ جمهوری اسلامی را به سینه می زند، حال آن که او به عنوان یک فرد با تجربه در امور روابط بین الملل و مسلط به ذهنیت رهبران مجاهدین خلق، طی 9 سال گذشته تلاش می نمود تا آنان را نسبت به تهدید امنیت ملی که در کمین نشسته و ذاتی تمام فرقه های مخرب کنترل ذهن است آگاه سازد.
امید است که دولت آلبانی نسبت به ماهیت فرقه ای سازمان مجاهدین خلق که همه جا خود را فراتر از قانون می داند آگاه شده باشد و در جهت منافع ملی و حق حاکمیت خود از حمایت همه جانبه از این فرقه تروریستی دست بردارد. دولت آلبانی طی نزدیک به یک دهه خدمت به مجاهدین خلق را به حد اعلا رساند ولی وقتی خواست فقط در یک مورد از منافع ملی و حق حاکمیت خود و اجرای قانون دفاع کند این چنین مورد توطئه، شانتاژ و تهدید این فرقه تروریستی قرار گرفت. بی دلیل نبود که بنابر اظهارات ادی راما نخست وزیر این کشور در مصاحبه با نیویورک تایمز “مجاهدین خلق زمانی به آلبانی وارد شدند که هیچ کشور دیگری حاضر به پذیرش آنان نبود”.
عاطفه نادعلیان