خاطرات نشست طعمه در فرقه رجوی – قسمت دوم

تمام ساعت های نشست توسط شخص رجوی برنامه ریزی شده بود وهمین طور سوژهای نشست که چه کسانی قرار بود در نشست سوژه شوند. هدف از نشست. صفر صفر، و صد صد، بود. هر فرد از تناقضات بیات گرفته تا تناقضاتی که روزانه هر فرد با آنها درگیراست. صد، صد، آمادگی تمام عیار برای عملیات سرنگونی. وعده های سرخرمن و رویا بافی رجوی که همیشه به آنها می بالید و سر ما کلاه می گذاشت. علت راه اندازی همچین نشستی که رهبری فرقه آن را طعمه نام گذاری کرد. اکثر افراد به لحاظ روحی خسته شده بودند دنبال روزنه ای بودند که سازمان را ترک کنند خیلی روشن و پرواضح بود که سرنگونی در کار نبود تحلیلهایی که رجوی در رابطه با سرنگونی می کرد پوشالی بود. قبل از نشست طعمه. خیلی از افراد در مقرها اعلام بریدگی کرده بودند، چند نفر اقدام به فرار کرده بودند. موارد هیزی کردن مرز نداشت، چندین مورد اخلاقی در مقرها مشاهده شده بود، وازطرفی محفل زدن افراد با هم، سران فرقه را کلافه کرده بود. به ذهن ما نمی زد مدت زمان نشست طعمه 4 ماه طول بکشد. داستان ما در قرارگاه مخوف باقرزاده. یک روز شورای رهبری ابزار سرکوب (مریم) درچادرها (دیگچه) حال ما را جا می آوردند و حرفهای نامربوطی به ما می زدند. درجامعه یک زن برای خودش کادر و چارچوب دارد ویک سری حریم حرمتها رابرای خودش نگه می دارد. متاسفانه رجوی شورای رهبری خودش را طوری آموزش داده بود که هیچ حریم حرمتی نه برای خودشان بلکه برای دیگران هم نگه نمی دارند. یک روز درسالن باقرزاده رهبری فرقه و همسرش برای ما نشست می گذاشتند و به ما می تاختند. پست ترین فرد در این دنیا رجوی است بعد از چندین سال زندگی ما در فرقه در نشست طعمه به ما ابلاغ کرد که شما اسیران ما هستید. اوج دریدگی و شقاوت در رجوی حاکم است و آن سید محدثین که در نشست به رجوی گفت این اسیران مناسبات ما را شخم زده اند. مناسبات منگول رجوی مناسباتی که بوی سبتیک فاضلاب را می دهد. درآن ایام که درباقرزاده مستقربودیم فضای خیلی بدی درباقرزاده حاکم بود شبها هنگام استراحت اکثرافراد بیرون ازمحل استراحت قدم می زدند، با خودشان حرف می زدند، ویا تا صبح بی خوابی می کشیدند. برای اکثرافراد سئوال شده بود که ما چه گناهی مرتکب شده ایم که رهبری فرقه و شورای رهبریش به این شکل به جان ما افتاده اند. رهبری فرقه تمام تقصیرها وگناهان را به گردن ما می انداخت یکی از شگردهای رهبری فرقه همین است همیشه آقا لب گود می نشیند و عقربه ساعت را به سمت دیگران می چرخاند. نشست طعمه هیچ مشکلی را از افراد حل نکرد بلکه به مشکلات افراد افزوده شد. بعد از چهار ماه نشست سرکوب در باقرزاده. رجوی نشست جمع بندی گذاشت ودرنشست مطرح کرد. شورای رهبری گزارش آب بندی شما را داده وشما می توانید به قرارگاه های خودتان برگردید. ناگفته نماند شورای رهبری رجوی خودش رانمی تواند آب بندی کند به چه شیوه ای درآن ایام ما را آب بندی کرد بماند. بعداز چهارماه نشست مقدس رجوی به موزرمی بازگشتیم. وضع درونی افراد بدترشد که بهتر نشد. محفل بین افراد رواج پیداکرد، خط وخطوط سازمان پیش نمی رفت، هیزی کردن نسبت به شورای رهبری مرز نداشت طوری که هنگام وعده های غذایی، شورای رهبری جرات نداشتند به سالن غذا خوری مراجعه کنند وعده های غذایی رادر اتاق کارشان می خوردند، چند نفراقدام به فرارکردند، شبها نفرات با سابقه درآسایشگاه ها نگهبانی می دادند که مبادا کسی فرارکند. شورای رهبری نشست لایه ای می گذاشت درنشست این رامطرح می کرد. چهارماه نشست مقدس رهبری چی شد نشست را فراموش کردید. چرا این موارد از شما بیرون می زند. کسی گوش به حرفهای شورای رهبری نمی داد. نشست طعمه به جای این که مشکل افراد راحل کند به ضد افراد تبدیل شد. رجوی فکر کرد با فحش های رکیک و با زور و فشار می تواند اعضای خودش راوادار کند که خط وخطوطش را پیش ببرند. بعد از نشست طعمه درمقرموزرمی هر روز نشست های تیغ و تیغ کشی برقراربود کینه های افراد نسبت به شورای رهبری ضریب خورده بود برای خود شورای رهبری این موضوع کاملا جا افتاده بود در همان زمان چند نفراعلام بریده گی کردند به اکثرافراد که نگاه می کردم روی چهره آنها غم نشسته بود. در نشست طعمه زنهای شورای رهبری برای اینکه کرسی بالاتری را کسب کنند تا توانستند بر ما تاختند فکر این را نمی کردند به ضد خودشان تمام شود آنقدر به ضد خودشان تمام شد فقط خشم و کینه افراد نسبت به خودشان بیشتر کردند رهبری فرقه طی این چند سال با نشست های من درآوردی هر بلایی که خواست بر سر ما نازل کرد که فقط از ریزش نیرو جلو گیری کند و با زور و فشار هم که شده در راستای منافع خودش نیرو را حفظ کند با این وجود موفق نشد. ریزش نیرو نقطه مرگ رهبری فرقه است و از آن خلاصی نداشته و ندارد.

خروج از نسخه موبایل