داریوش جان تا توان دارم برای آزادیت تلاش می کنم

نامه آقای عزیز ا… رستمی به برادرش داریوش رستمی اسیر در فرقه رجوی

داریوش جان سلام!
امیدوارم حالت خوب باشد. چندین سال است از شما بی خبرم. تا به حال نه تماسی با من گرفته ای و نه نامه ای برای من ارسال کرده ای که از احوال شما با خبر شوم. معلوم است شما کجایید و چکار می کنی؟ تو که اهل هیچ گروهی نبودی چی شد که خودت را اسیر یک فرقه ای کردی که قادر نیستی برای خودت تصمیم بگیری. معلوم است برای چه هدفی خودت را اسیر کردی؟ واقعا طی این چندین سال به نتیجه ای رسیدی یا فقط به دور خودت می چرخی؟!
هر چه فکرش را می کنم نمی توانم خودم را قانع کنم که چرا مسیر ناهموار را انتخاب کردی؟! شما که برای کار به ترکیه رفته بودی با هم در ارتباط بودیم و مشکلی نداشتی جهت اطلاع شما من خبرها را دنبال می کنم اسیر یک فرقه فریب کار و دروغ گو شده ای فرقه ای که مدعی آزادیست اگر شما آزادی دارید چرا این همه سال یک تماسی با من نگرفتی؟ داریوش جان شما نه فقط آزاد نیستی بلکه زندانی هم هستید. من خیلی دنبال آزادیت هستم تا توان دارم آزادی شما را دنبال می کنم فکر نکن بی کس و کاری …
فرقه رجوی به بن بست خورده. خیلی ها جدا شدند و بدنبال زندگی خود رفته اند. هنوز دیر نشده می توانی خودت را نجات دهی. خودت را نجات بده. یک زندگی آزاد داشته باش. فرقه رجوی فرقه فریبکار است. همانطور که شما را از ترکیه با فریب به زندان خودشان منتقل کردند به فریبکاری خودشان ادامه می دهند و با فریب شما را از بین می برند کمی با خودت فکر کن و خودت را نجات بده باور کن زندگی بیرون از فرقه رجوی خیلی شیرین است. دوستانت جدا شدن از فرقه رجوی را تجربه کرده اند. من خیلی دوست دارم شما را از نزدیک ببینم. منتظر روزی هستم که شما را در آغوش بگیرم.. به امید آن روز نزدیک..
برادرت عزیز ا… رستمی

خروج از نسخه موبایل