در هفته های گذاشته امضای طومار و درخواست خانواده ها برای دیدار با اسیرانشان در اسارتگاه آلبانی بد جوری لرزه بر اندام پوسیده فرقه رجوی انداخت و هر امضای این طومار تیری بود بر قلب سیاه فرقه رجوی که بلافاصله شروع به یاوه گویی بر علیه خانواده ها نمود.
البته این واکنش های جنون آمیز از عادات قدیمی فرقه رجوی است که هر وقت کمرش زیر فشارهای بیرونی و ناراضیان داخلی خم می شود برای منحرف کردن اذهان عمومی و در رفتن از زیر بار پاسخگویی شروع به عربده کشی و یاوه گویی می کنند.
وبا این روشهای کهنه و هزاران بار استفاده شده می خواهد ازاین طریق افکار عمومی را از واقعیتهای درون این فرقه منحرف کند.
و خانواده های اعضای خود که فقط و فقط خواستار دیدار با فرزندان خود هستند را به وزارت اطلاعات ایران نسبت بدهد
حال بگذاریم که همین مرحوم رجوی در کنار مریم قجر سالیان پیش که در زیر قبای صدام ملعون بود در نشستهای گوناگون اعلام می کرد که من حمایت هیچ کشوری را نمی خواهم از آمریکا گرفته تا بقیه کشورها و حتی اگر آمریکا ناو هواپیمابر هم به من بدهد نمی خواهم ،من فقط انقلاب مریم را می خواهم این عامل سرنگونی و ماندگاری مجاهدین است.
حال در طی این سالیان این دجالگری وشیادی وترفندهای رجوی برهمگان روشن شد که ناو هواپیمابر و انقلاب مریم همه اش دروغ و شیادی و حقه بازی بیش نبوده.
و حال بر همگان روشن شده که مریم رجوی در این مدت پادو و مزدور کدام کشورها بوده است و انقلاب مریم رهایی هم هیچ ارزش و کارکردی جز فریب اعضای خود برای نگه داشتن در عراق و در حال حاضر درآلبانی نداشته است و اگر به اندازه سر سوزنی عملکرد می داشت فرقه رجوی از آمدن خانواده های اعضای خود استقبال می کرد زیرا به لحاظ سیاسی خیلی به نفعش بود ولی از آنجایی که مسعود رجوی می داند که این انقلاب یک بازی و سر گرمی بود برای سرکوب افراد ناراضی و نگه داشتن افراد به این بهانه و دیگرهیچ کارکردی خاصی ندارد به همین دلیل با آمدن خانواده ها به شدت نگران شده و در گور به خود می پیچید.
زیرا از نظر مسعود و مریم رجوی هر گونه ارتباط با افراد خانواده فرد را تشویق به جدا شدن از فرقه رجوی می کند و برای بی خبر نگهداشتن افراد از اخبار و اوضاع بیرون از تشکیلات و اطاعت محض و مطلق آنها از رهبری و حرفها و خطوط و تحلیلهای سیاسی و فرقه ای او هر گونه تماس اینترنتی و تلفنی و مراسلاتی و استفاده از تمام وسایل ارتباط نوین و حتی داشتن رادیو و گوش دادن به آن به کلی برای افراد سازمان ممنوع است و وسایل مدرن ارتباطی در اختیار مسئولان بالا و رهبران این فرقه تروریستی است.
و در حال حاضر رجوی و دارودسته اش به خوبی آگاه هستند که در شرایط کنونی هر نفری که با خانواده اش تماس برقرار کند بلافاصله آلبانی را ترک می کند و بیرون هم که بیاید بلافاصله چشمش به دنیای بیرون باز می شود و تمام شیادی و حقه بازی رجوی در این دوران برای او عیان می شود.
به همین خاطر است که فرقه رجوی با تمام توان و هزینه های کلان در مقابل آن ایستاده است و برکسی پوشیده نیست که فرقه رجوی خط قرمزمطلقی بین اعضای اسیر در آلبانی و بیرون از اردوگاه کشیده است و همچینن بر همگان روشن است که ترس مسعود و مریم رجوی از دیدار اعضای فرقه اش با خانواده های شان بالاترازترس وی از هر چیز دیگری است به همین خاطر است مسعود رجوی با شنیدن صدای خانوادها در گور به خود می پیچید و روز و شب ندارد.
حال کجا هستند مدعیان حقوق بشر و سازمانهای حقوق بشری که ببیند در حال حاضر درهمین آلبانی یکی از اولیه ترین حقوق شناخته شده بین المللی برای هر فرد در هر کجای دنیا حتی برای خطرناکترین زندانیان حق دیداروارتباط با افراد خانواده و اقوام نزدیک است این حق مسلم سالهاست که اسیران این فرقه از عراق گرفته تا همین امروز درآلبانی همچنان تحت سیطره مخرب روانی مسعود رجوی و سران دیگر این فرقه گرفتار شدند کنار گذاشته شده و این افراد اسیر را از هر گونه تماس با خانواده محروم کرده است.
به همین خاطر است که ما جداشدگان از این فرقه با خود عهد بستیم که صدای مظلومانه این افراد و خانواده های آنها را به گوش جهانیان برسانیم.
و مطمئن هستم که خانواده های دردمند بزودی فرزندانشان را ملاقات خواهند کرد .
غفور فتاحیان – عضو قدیمی جداشده از فرقۀ رجوی