برای فرزندانم محمد رضا و حسن باقرزاده

سلام
امیدوارم حال شما خوب باشد. پدر شما در حسرت دیدن شما بود و متاسفانه دیگر پیش ما نیست . نمی دانم من تا زنده ام می توانم شما را ببینم؟! چندین سال است که شما را ندیدم. هر چه باشد شما فرزندان من هستید و این حق را دارم که شما را ببینم. الان که تنها شدم و دلم برای شما تنگ تر شده دلم می خواهد پیش من باشید و از تنهایی خلاص شوم. از اوضاع و احوال شما خبری ندارم. ویروس کرونا تمام دنیا را زمین گیر کرده نمی دانم شما الان در چه وضعیتی هستید؟!

ای کاش شماره تلفنی از شما داشتم و با شما تماس می گرفتم و کمی با شما درد دل می کردم. اهل فامیل از من سئوال می کنند پس چرا فرزندانت پیش شما نمی آیند جوابی ندارم به آنها بدهم تنها جوابی که به آنها می دهم این است که، می آیند و آنها را ساکت می کنم . به جای اینکه عصای من شوید عصای دیگران شده اید. تماسی هم با من ندارید که از اوضاع و احوالتان با خبر شوم .

در نبود شما و بعد از فوت پدرتان دلم گرفته است. هر موقع عکسهایتان را نگاه می کنم بیاد گذشته ها می افتم و با خودم می گویم خدایا می شود باز هم به گذشته ها برگردیم و فرزندانم را در آغوش بگیرم . فرزندانی که با خون دل آنها را بزرگ کردم و یک سری آدمهای خدا نشناس آنها را از من گرفتند .

محمد رضا و محمد حسن من مادرتان هستم و تا زنده هستم به فکر شما هستم امیدوارم تا زنده هستم به آغوش مادرتان برگردید . من برای شما دعا می کنم .

به امید آن روز نزدیک

مادرتان باقرزاده

 

خروج از نسخه موبایل