نامه مهدی نجفی به برادرش حسن نجفی اسیر در فرقه رجوی

برادرم حسن سلام !
حالت چطور است؟ یادی از ما نمی کنی! پاک ما را فراموش کردی گویی که بی کس و کاری! ولی من همیشه به یاد شما هستم. من همیشه منتظر تماس شما هستم ولی متاسفانه خبری از شما نیست. شماره تلفنی از شما ندارم که با شما تماسی بگیرم. خبری دارم که شما در کشور آلبانی هستید و خبر دار شدم که ویروس کرونا در محلی که زندگی می کنید شیوع پیدا کرده و من نگران حال شما هستم. از تو می خواهم مراقب خودت باش . سعی خودت را بکن که با من تماسی داشته باشی تا از اوضاع و احوالت با خبر شوم و مرا از نگرانی نسبت به خودت در بیار .

حسن جان چندین سال است از شما خبری ندارم و خیلی دلم می خواهد شما را از نزدیک ببینم . دنبال این هستم که راهی برای من میسر شود که بتوانم نزد شما بیام و دیداری تازه کنیم .

و اما حرف اصلی من با شما!
الان چندین سال است که از ما جدا شده ای آیا از این کاری که کردی نتیجه ای گرفتی؟ بهترین دوران زندگی خودت را از دست دادی . خبر داری دوستانی که در ایران با شما بودند صاحب کار و زندگی و فرزند هستند و در کنار خانواده خود مشغول زندگی خود هستند شما چه چیزی را بدست آوردید؟ آیا در آنجا که هستی زندگی داری؟ کنار همسرت و فرزندانت زندگی می کنی؟ من خبرش را دارم شما هیچی ندارید! هنوز دیر نشده می توانی خودت را نجات دهی و یک زندگی خوبی را برای خودت تشکیل دهی زندگی حق توست. من فقط به شما می گویم که خودت را نجات بده …
برادرت مهدی نجفی

خروج از نسخه موبایل