نامه محسن یونسی به سران فرقه رجوی

نمی خواهم به شما سلام کنم! چون شما لیاقت سلام را ندارید. شما عاطفه ای ندارید. چندین سال است پدر مرا به اسارت گرفته اید و به او اجازه نمی دهید با خانواده خود تماسی بگیرد و نامه ای برای خانواده خود ارسال کند . خبر دارید زمانی که پدرم را فریب دادید من کودکی بیش نبودم؟! دوران کودکیم مرا از محبت پدر محروم کردید . شما دیگر چه موجوداتی هستید. سالهاست حسرت دیدن پدرم در دلم مانده است.

زمانی که در عراق بودید برای دیدار با پدرم چندین بار به اشرف و لیبرتی مراجعه کردم، من فقط می خواستم پدرم را ملاقات کنم ولی شما که از انسانیت بویی نبردید با سنگ و چوب و بد و بیراه از من استقبال کردید!

همان موقع فهمیدم که شما معنی و مفهوم زندگی را نمی دانید. حق دارید چون شما سالهاست در غار زندگی می کنید . از جان پدر من چه می خواهید؟ پدرم را آزاد کنید. شما انسانها را نابود می کنید. انسانها را به زنجیر می کشید و از طرفی دم از آزادی می زنید . خدا شما را لعنت کند که مرا از داشتن پدر محروم کردید . من آزادی پدرم را دنبال خواهم کرد. مطمئن باشید که پدرم را از چنگال شما آزاد خواهم کرد .

محسن یونسی فرزند محمد هادی یونسی اسیر در فرقه نابود گر رجوی

خروج از نسخه موبایل