نامه سید مهدی فاطمی به خواهرش اعظم فاطمی در کمپ مجاهدین در آلبانی

اعظم جان سلام . حالت خوب است؟ من هر موقع دلم برای شما تنگ می شود نامه ای برای شما می نویسم و با نامه نوشتنم به شما نزدیک می شوم. شماره ای از شما ندارم که با شما تماس بگیرم. ارتباط با شما را خیلی دنبال کردم ولی متاسفانه موفق نشدم. شما چرا با من تماس نمی گیرید هر چه باشد ما خواهر و برادریم.

می دانم دلت برای خانواده ات تنگ شده، همه ما هم دلمان برای شما تنگ شده دلمان می خواهد هر چه زودتر شما را ببینیم. دورترین نقطه در ایران ارتباط تلفنی دارند، خیلی عجیب است که شما نمی توانید با ما تماس بگیرید. حق را به شما می دهم خبر دارم که به شما اجازه نمی دهند با خانواده خود تماس برقرار کنی . در یک محیط بسته مانده ای و فکر می کنی داری زندگی می کنی! در واقع خودت را داری از بین می بری. تو از خون من هستی و دلم برایت می سوزد . می شود روزی خبر به من برسد که اعظم خودش را نجات داده و آزاد زندگی می کند انشاالله که آن روز زودتر فرا برسد و بعد از چندین سال با هم دیدار کنیم .
به امید آن روز .

خروج از نسخه موبایل