نامه ابوالفضل اشتری به برادرش حمید اشتری

حمید جان سلام، حالت چطور است؟ چرا با خانواده خود تماسی نمی گیری؟ خانواده ات چندین سال است از شما خبری ندارند. آن زمانی که پیش ما بودی مشکل جسمی داشتی، نمی دانیم الان در چه وضعیتی هستی! قبلا از دوستانت که به ایران برگشتند سراغ شما را می گرفتم. آنها می گفتند حمید مشکل جسمی دارد و دکتر او را ویزیت می کند. باور کن اگر نزد خانواده ات بودی بیماری ات از بین می رفت.

در خبرها خواندم ویروس کرونا در مقری که هستی شیوع پیدا کرده است، مراقب خودت باش خدایی نکرده ویروس کُرونا به شما سرایت نکند . تمام خانواده نگران شما هستند. تماسی با خانواده ات بگیر و از طرفی فکری به حال خودت بکن. بهترین دوران زندگی خودت را از بین بُردی به کجا رسیدی؟ به خودت نگاه کردی؟! چرا تصمیم درستی برای خودت نمی گیری و خودت را نجات دهی و آزاد زندگی کنی؟! خودت را زندانی کردی. واقعا شما دارید زندگی می کنید؟ دیواری که روی سرت بنا کردی بردار، آنوقت با چشم خود خواهی دید که دنیا چقدر روشن و شیرین است تا کی می خواهی چشمانت را به واقعیت ها ببندی . من فقط می خواهم شما آزاد زندگی کنی و از دنیا لذت ببری.

برادرت ابوالفضل اشتری

 

خروج از نسخه موبایل