مادر محمد رضا و محمد حسن باقرزاده: بیش از این دوری از شما در توانم نیست

سلام محمد رضا و محمد حسن
حالتان چطور است؟ مدتی است که با من تماسی نگرفته اید و من نگران حال شما هستم. درد دور بودن از فرزندان را نمی شود تحمل کرد . مگر اینکه مادری دل سنگ داشته باشد! فکر نمی کنم چنین مادری در دنیا وجود داشته باشد . تا کی می خواهید از من دور باشید . من دوری شما را تحمل نمی کنم. به لحاظ جسمی توان سفر را ندارم اگر توان می داشتم مطمئن باشید راهی پیدا می کردم و با شما دیدار می کردم .

محمد رضا، چرا دست همسرت را نمی گیری و خودتان را نجات دهید؟ چرا خودتان را زندانی کردید؟ خودتان را نجات دهید و در کنار فرزندانتان باشید. هیچ چیز مثل خانواده نمی شود! خانواده است که به زندگی لذت می دهد .

محمد حسن، پسرم چرا دنیا را در وجودت تیره و تار می بینی؟! باور کن خودت را نجات دهی دنیا برای تو روشن می شود. خودت را نجات بده و از دنیای روشن لذت ببر . شماها بهترین دوران جوانی خودتان را برای هیچ از بین بردید و آن را نمی توانید برگردانید چرا این کار را با خودتان کردید؟ واقعا از زندگی فعلی خودتان راضی هستید؟ در خواستم از شما این است: بیشتر از این خودتان را از بین نبرید .

مادرتان – خانم باقرزاده

خروج از نسخه موبایل