نامه محمد جواد خلیلی فیجانی به فرشته خلیلی فیجانی در کمپ آلبانی

سلام فرشته، عمو جان خوبی؟

هر موقع دلم برای شما تنگ می شود نامه ای برای شما ارسال می کنم که شاید نامه مرا ببینی و جواب مرا بدهی. من می دانم شما در کمپی در آلبانی زندگی می کنی و من نگران شما هستم. با کسانی زندگی می کنی که برادر مرا از من گرفتند و نمی توانم ببینم که دختر برادرم تنها یادگار برادرم در کمپی زندگی می کند که او را در کمپ زندانی کردند و آزاد زندگی نمی کند و نمی تواند برای خودش تصمیم بگیرد و آینده خودش را نمی تواند مشخص کند. من هر طوری که شده تلاش می کنم شما را از آن کمپ آزاد کنم و به هر لحاظ شما را تامین می کنم چون شما از خون من هستید.

فرشته جان در جایی که هستی شما را به تباهی می کشند کمی با خودت فکر کن. به چه دلیل جوانی خودت را داری از بین می بری؟ مگر شما بی کس و کاری! من هم بجای پدرت. خواسته من از شما این است که خودت را نجات بده و آزاد به زندگی خودت ادامه بده. من منتظر روزی هستم که خبر آزادی شما به من برسد و آن لحظه انگار که دنیا را به من داده اند.

عمویت – محمد جواد خلیلی فیجانی

خروج از نسخه موبایل