جرمم این بود که بیمار شده بودم

در فرقه رجوی کسی نباید مریض می شد! اگر مریض می شد به او انواع برچسب ها را در نشست می زدند. مریم رجوی در نشستی گفت ما در مناسبات مریض نداریم. ما بهترین زندگی را در مناسبات برای شما فراهم کردیم و بهترین غذا را به شما می دهیم، پس مریضی معنا ندارد هر کس بگوید من مریض هستم دروغ می گوید. تناقضات جیم او را مریض کرده است، فردی که تناقض با خودش حمل می کند خود به خود مریض می شود. من به مسئولین مقر ها گفتم هر کسی در آسایشگاه استراحت می کند و می گوید من مریض هستم نشست جمعی برای او برگزار شود و او باید حساب پس بدهد.

یادم می آید که یک بار مریض شده بودم و رفتم امداد پادگان اشرف، دکتر مرا ویزیت کرد و دارو به من داد و در برگه ویزیت نوشت دو روز استراحت مطلق. وقتی برگشتم به مقر حالم خوب نبود و رفتم آسایشگاه استراحت کنم. هنوز چشمانم را نبسته بودم که یکی از سران فرقه سراغم آمد و گفت به چه دلیل روی تخت دراز کشیدی؟! مگر بحث های خواهر مریم در رابطه با مریضی را نگرفتی؟ من هم در جواب گفتم امداد بودم این هم نامه دکتر و استراحت مرا در نامه نوشته است. رفت و بعد از نیم ساعت آمد سراغم، این بار با یکی دیگر از سران فرقه آمد و گفت خواهر مرضیه گفته بلند شو از آسایشگاه برو بیرون، ما مریض نداریم. من هم گفتم من مریضم و نمی توانم دست به کاری بزنم. نشست مقر برگزار شد و مرا سوژه نشست کردند و در نشست به من می گفتند چرا دو روز در آسایشگاه استراحت می کردی؟ تو مرز سرخ را رد کردی و به بحث های خواهر مریم دهن کجی کردی. مقر را بر علیه من شوراندند. هر چه به آنها می گفتم دکتر برای من استراحت نوشته در جواب می گفتند دکتر هم غرق جیم بوده که به تو استراحت داده است!

مسئول مقر گفت من برای امداد نامه انتقاد آمیز نوشتم که با دکتر امداد برخورد شود. بحث های خواهر مریم برای ما مثل آیات قرآن است. اگر بحث ها را نقض کنیم قابل بخشش نیستیم. هر چه به آنها می گفتم من واقعا مریض بودم به گوششان نمی رفت. می گفتند تو مریض نیستی تو غرق جیم هستی که خودت را می اندازی. در آن سالها یادم می آید کسی اگر مریض می شد جرات نداشت بگوید من مریض هستم و در مقرها مریضی معنا نداشت.

فواد بصری

خروج از نسخه موبایل