نامه محسن یونسی به پدرش محمد هادی یونسی اسیر در آلبانی

پدر عزیزم سلام

امیدوارم حالت خوب باشد. پدر عزیزم هر موقع دلم برای شما تنگ می شود تصمیم می گیرم برای شما نامه ای بنویسم. من چندین نامه برای شما نوشتم، به این امید که شاید نامه های پسرت را بخوانی و جواب پسرت را بدهی. من کم و بیش می دانم شما در کمپی که زندگی می کنی از آزادی محروم هستی. مگر می شود فرزند به پدر نامه بنویسد ولی پدر جواب فرزندش را ندهد!

من از کودکی محبت شما را ندیدم و هنوز تشنه محبت پدری هستم. خیلی دلم می خواهد شما را در بغل بگیرم و به شما بگویم در نبود شما من چه سختیها کشیدم. در کودکی فکر می کردم نزد من بر می گردی ولی خبری از شما نبود. کاش این کار را با خودت و من نمیکردی. با این وجود من شما را باز هم دوست دارم. زمانی که در عراق بودید من به عراق سفر کردم و کنار پادگانی که در آن زندگی می کردی آمدم اما موفق نشدم شما را ببینم. من به دنبال آزادی شما از آن محیط بسته هستم. از خدا می خواهم به من کمک کند که بتوانم شما را آزاد کنم .

به امید آن روز نزدیک

فرزندت محسن یونسی

محسن یونسی
خروج از نسخه موبایل