حساب و کتاب بکنید تا ببینید چه گرفتید و چه از دست دادید

مصطفی محمدی و محبوبه حمزه همسرش در بغداد با تلاشهای بی وقفه و بدون واهمه از طرحهای ترور و آدم ربائی مجاهدین برای آزادی دخترشان سمیه که اسیر اردوگاه نیرنگ و فریب شده است، از جان مایه گذاشتند.

 

دور نیست زمانی که خواهند گفت، چگونه تلاشهای مصطفی محمدی- کارگری که از زور بازوی خود برای خانواده اش روزی تهیه میکند توانست دستگاه تبلغاتی زن وشوهری مردم فریب و تشنه قدرت (مریم و مسعود رجوی) را که مانند بادکنکی بزرگ شد ه بود را بترکاند.

 

مجاهدین که بشدت دستگاه فکری و سیاسی شان دچار مشکل شده است سعی کردند با اتهامانی نظیر اینکه مصطفی محمدی از حکومت ایران دستور می گیرد و آنها که 4 ماه هست در هتل دربغداد هستند در ارتباط با سفارت رژیم هستند.

 

اتهامات وابستگی موضوع تازه ای نیست که برای ما تازگی داشته باشد و اهمیتی هم ندارد زیرا اتهام رجوی و مجاهدین باعث افتخار متهمان هست. زیرا مجاهدین سالهاست که دشمنان قسم خورده مردم ایران هستند که خود را محور حق تلقی کرده و در حالیکه خود درعراق تحت کنترل صدام و حال آمریکا هستند دیگرا ن رابه وابستگی متهم می کنند.

 

سوال ما از مجاهدین این است شما که مدعی کشف لیست 35 هزار نفر از حقوق بگیران عراقی برای جمهوری اسلامی هستید؟

 

شما که ادعا دارید در نفوذی در ارگانهای مهم دارید؟

 

شما که از تمامی حرکات رژیم و جلسات مخفی سران اطلاعات بدست می آورید؟

 

شما که هر روز تونل اتمی کشف می کنید چگونه نتوانستید در روز روشن متوجه سفر مصطفی و محبوبه به عراق بشوید که اینقدر گاف ندهیدو اقدام به ربودن و طرح کشتن آنها نکنید که مجبور شوید بهای سنگین سیاسی برای آن بپردازید.

 

اگر سمیه را در سال گذشته آزاد کرده بودید الان چند تا سمیه در اشرف بجای وی داشتید و حداقل مصطفی محمدی هم با روزنامه نشنال پست کانادا مصاحبه نکرده بود که کانادا را ازدست بدهید.

 

اگر سمیه را امسال آزاد کرده بودید محمد از خاطراتش که اولین نکته آن نگهداشتن غیر قانونی وی برای 5 سال در مجاهدین به عنوان یک شهروند کانادائی هست، نگفته بود. در کانادا تحت تعقیب قرار خواهید گرفت.

 

حالا شما موظف هستید سمیه را بخوبی مراقبت کنید. در صورت جدائی وی نمی توانید به وی اتهام مزدوری بزنید زمانی که سمیه در آزادی، از فشارهای روانی وارده بر خودش صحبت خواهد کرد.

 

هر چند در آن زمان برای مسعود رجوی تفاوتی نخواهد داشت، زندان زندان هست چه زندان آمریکائی ها و شرمند گی ازاعلام آن برای هواداران و یا زندان دادگاه جنایات جنگی در هلند. ولی ازادی سمیه و دیگران خدمتی است به خانواده ها که عزیزانشان را بعد از سالها دوری در کنار خود داشته باشند.

 

یک حساب و کتاب بکنید تا ببینید چه گرفتید و چه از دست دادید.؟

 

البته اگر قرار بود دیکتاتورها از تاریخ درس بگیرند که دنیا جای بهتری برای همه مردم بود. دیکتاتورها خود تیشه به ریشه خود می زنندو نوچه های دیکناتورهامانند مسعود رجوی با تیشه به ریشه خود و بادست دیگر برسر خود می زنند.

 

موسی خیابانی شهید شد و حتی مخالفانش از وی با احترام یاد کرده و میکنند. آن روز که شهید شد تهران گریست. اما بدا به حال مسعود رجوی در مرگت، تهران با بی تفاوتی و یا شاید خوشحالی خواهد بود.

 

زن، فرزند، مردم، مجاهدین و اعبتارت را به بهای کمی فروختی.

 

تاریخ خواهد گفت تو یکی از بزرگترین بازندگان تاریخ ایران بودی…

 

یوسف اردلان نیا

خروج از نسخه موبایل