نماد سایت انجمن نجات

برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی

رضا جان سلام

صحبتهای شما را گوش کردم و خود شما را در تلویزیون دیدم. زمان چه زود می گذرد. انگار که همین دیروز پیش ما بودی. چقدر چهره ات عوض شده.

در صحبتهایت گفتی آن زمان من درجه دار وظیفه بودم ای کاش همان موقع در ارتش می ماندی و برای خودت کاره ای می شدی و از طرفی ما را ترک نمی کردی. این همه سال از ما دور شدی. در مسیری خودت را انداختی که دستت به هیچ کجا بند نیست. بهتر بگویم به بن بست خوردی. خودت هم بهتر می دانی.

باز هم خوشحالم شما را در تلویزیون سازمان دیدم. زندگی در کمپ به درد شما نمی خورد. این همه سال چکار کردی به چه نتیجه ای رسیدی؟ تصمیم درستی برای خودت بگیر. لااقل مابقی عمرت را آزاد زندگی کن. از زندگی آزاد لذت ببر و شاد باش. در دنیای آزاد است که واقعیت ها برای شما روشن می شود. مراقب خودت باش.

برادرت مرتضی

خروج از نسخه موبایل