فرقه ی رجوی در گرداب تناقض گویی

فرقه ی رجوی دلواپس سرنگونی رژیم است!
"سخن روز" وبسایت رسمی فرقه ی رجوی که علی القاعده باید حکم سرمقاله  را داشته باشد و متین ترین و مستندترین حرف های خود را دراین بخش مطرح نمایند، عنوان " نتیجه معکوس اسیدپاشی، چرا "؟ نام گرفته که اتفاقا ازسر استیصالی که برای بهره برداری ازاین فرصت های طلایی اسید پاشی وبوجود آمدن تنش درجامعه دارد، تحلیل پرتضادی را ارائه داده است!
در این سرمقاله! خبرهایی از برخورد جناح های حکومتی مطرح شده وسرانجام تفسیری بشرح زیر ازآن بعمل آمده است:
" از این وضعیت می‌توان 3 نتیجه گرفت: نتیجه نخست، کشیدن خط تأکید زیر بن‌بستی ناگشودنی است، که رژیم در آن گرفتار آمده است. به این معنی که رژیم به‌طور تصادفی به سراغ شیوه جنایت‌بار اسیدپاشی نرفته است، از ماهها پیش می‌شد علائمی را مشاهده کرد حاکی از این‌که در سطوح بالای رژیم، بحثی برای کلید زدن این‌گونه جنایتهای زنجیره‌یی جریان دارد؛ این بحث که آیا برای محافظت از طلسم اختناق، باید به سراغ تروریسم حکومتی و شیوه‌هایی که رژیم در آنها سوابق و تجارب ممتدی دارد، رفت یا نه؟… ".
 این ادعا باین شکل درست تر آنست که درجواب کسانی که خود را وکیل مردم میدانسته ودر صدد براه انداختن کارناوال های موتور سواری ودخالت در اموری که به دولت مربوط است، وزارت کشور بعنوان یکی از متولیان اصلی حفظ امنیت عمومی، صراحتا اعلام کرد که حضور این قبیل جریانات درخیابان ها مغایر قانون وبنوعی موازی کاری با ارگان های قانونی مانند وزارت کشور بوده وبنابراین این وزارت خانه به حکم وظیفه ی ذاتی خود، بااین قبیل افراد برخورد نموده ومانع تحرکات قانون شکنانه ومداخله جویانه ی آنها خواهد شد.
" واقعیت این است که مدتهاست از میزان کارآیی گشت ارشاد، به‌مثابه حافظ اصلی طلسم اختناق، کاسته شده و به‌دلیل مقاومت عمومی و به‌خصوص ایستادگی زنان و دختران در برابر مزدوران و حمایت فعال جوانان از خواهرانشان که در موارد متعددی به درگیری با مزدوران سرکوبگر و گوشمالی آنها می‌انجامید، این گشتیها دیگر نمی‌توانند آن نقش حیاتی را برای نظام ولایت‌فقیه بازی کنند.
راه‌حلی که ظاهراً به آن رسیده‌اند این بود که از یک طرف برای عوامل سرکوبگر رژیم، تحت عنوان آمران به معروف و ناهیان از منکر، پوشش و حمایت قانونی فراهم کنند؛ امری که هم‌اکنون نیز مجلس ارتجاع به آن اشتغال دارد و از طرف دیگر، لباس‌شخصیها و عوامل سرکوبگر خود را به‌طور ناشناس روانه خیابانها کنند و به‌صورت زنان و دختران اسید بپاشند ".
هرگز کسی این ادعا را که این قبیل موتور سواران حافظ اصلی کشور که نویسنده ازآن بعنوان نظام نام برده، نکرده بوده اند ویا میتوانند باشند. اتفاقا خواست رئیس جمهور منتخب، تمکین همگانی در برابر قانون بوده وهست وبنابراین این تحرکات فراقانونی بتدریج می رود که دراین مملکت جایی نداشته باشد!
این که گشتی های مورد نظر شما از رونق و کارآیی افتاده، بدان جهت نیست که مثلا جوانانی پیدا شده اند که آنها را کتک زده وترسانده باشند! برعکس مردم به وعده های انتخاباتی دکتر روحانی که  برخورد با بی نظمی ها و… را درآنها جای داده بود، اعتماد کرده وباو رای دادند تا نگذارد خودسری ها وعمل کردن از بالای سر نهادهای قانونی به قاعده ای درکشور تبدیل شود و خوشبختانه ایشان هم باتوجه به مدت کمی که از دوران زمام داری شان میگذرد، عملکرد موفقی داشته است.
اینکه ادعا دارید مجلس مشغول تهیه ی توجیه قانونی برای حضور افراد خودسر درخیابان هاست، باید بدانید که هنوز به مدت زمان بیشتری نیاز است تا بدانیم که سرانجام این قانون دردست تهیه که ازدالان های متعدد وازجمله ضروریات زمان خواهد گذشت، دارای چه خصوصیاتی خواهد بود ومسلم است که مجلس نه خواهد خواست ونه خواهد توانست که به ارتکاب اعمال زشتی مانند اسید پاشی وجهه ی قانونی بدهد!
فعلا این رئیس جمهور منتخب است که هم ازطرف خود وهم ازطرف روسای سایر قوا، میگوید که وزارت خانه های مربوطه ی تحت امرش پیگیر شدید یافتن عاملان اسید پاشی- که ازنظر ایشان  اسید پاشی جرمی است که حکم محاربه و… داشته وبا عاملان آن با شدید ترین وجه برخورد قانونی خواهد شد –  میباشند.
نوشته ی سخن روز چنین ادامه پیدا میکند:
" غافل از این‌که جامعه در مسیر حرکت خود و رشد مقاومت، دیگر به عقب برنمی‌گردد، دیگر نمی‌شود با شیوه‌های چماقداری و با تروریسم حکومتی که مربوط به گذشته است، جامعه را مهار کرد. از قضا بکارگیری این شیوه‌ها همان چیزی که رژیم از آن وحشت دارد، یعنی انفجار اجتماعی را، جلو می‌اندازد ".
اینجاست که دچار تناقض گویی شده اید، اگر چماقداری و… عامل انفجار اجتماعی میشود که به گفته ی شما رژیم ازآن وحشت دارد، پس خواهد کوشید که این کار درکشور انجام نگیرد وشما چرا ازاین مسئله نگرانید؟ مگر شما نمیخواهید که رژیم سرنگون شود؟!
وباز درتحلیل آنچنانی نویسنده ی " سخن روز " میخوانیم:
" نتیجه سوم که از نتیجه دوم حاصل می‌شود، چشم‌انداز انفجار اجتماعی است که تعادل شکننده رژیم را به هم می‌ریزد و باندها را به جان هم می‌اندازد. چرا که رژیم در کشاکش بحرانهای درونی و بیرونی و شرایط جدید منطقه‌یی و بین‌المللی به‌شدت فرسوده شده است. نتیجه این‌که دیکتاتوری طلسم شکسته ولایت قادر نیست پروژه‌های تروریسم دولتی را مدیریت کند و عواقب آن به‌خاطر رشد جامعه و موقعیت مقاومت سازمان‌یافته، خود به خطری جدی برای موجودیت نظام تبدیل می‌شود. این راز هشدار با قافیه و بی‌قافیة مهره‌ها و عوامل هر دو باند رژیم است: مواظب باشید که مجاهدین و «معاندان نظام» مدیریت را به‌دست نگیرند ".
آیا نمیخواهید که این تعادل شکننده ی رژیم بهم بخورد؟ مسلما میخواهید، پس درد ورنج تان برای چیست؟ اصلا معلوم است که چه میخواهید بگویید؟ مگر شما طرفدار سرنگونی رژیم نیستید؟ چرا ازوقوع اتفاقاتی که سبب سرنگونی جمهوری اسلامی ایران  خواهد بود،نگرانید ونسبت باینگونه اتفاقات انتقاد دارید؟
آیا عاقلانه نیست که دنبال سائیدن کشک خود رفته با هشدار دادن به حکومت ودولت ایران آنها را حساس ترنکنید وبگذارید که اگر به کارهایی دست بزند که ازنظر شما برضررشان است تا سرنگون شوند!
یعنی شما اینگونه هوای اوضاع رژیم را داشته ونسبت به آن سمپاتی نشان میدهید؟!
میبینید که نوشتن ویا عمل کردن نسنجیده چه کارهایی بدست شما میدهد ودیگران را وامی دارد که اینچنین میزان عقل ودرایت شما را درمعرض محک و قضاوت عامه قرار دهند؟ بهتر نمیدانید که خوب فکر کرده ومطالعات جدی داشته باشید تا اینگونه مورد تمسخر قرار نگیرید؟
نکند غم مردم را دارید؟! اگر جواب مثبت است، قبل ازهر اقدامی وبدون هدر دادن ثانیه ای ازفرصت، اسرای درمعرض خطر خود را ازلیبرتی عراق خارج نموده به نقاط دیگر جهان منتقل کنید تا هریک ازآنها درخلوت خود به تفکر پرداخته و سرنوشت سال های باقیمانده ازعمر خود را تعیین کنند!
نوید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا