خاطره ای از تحویلدهی سلاح به قوای اشغالگر امریکایی

درسال 2003 فرقه رجوی درحالیکه فقط 4 هزار نفر عضو داشته است الان درسایت ایران افشاگر مدعی شده است " آمریکا طبق اسناد امضاء شده 20 هزارسلاح ازمجاهدین گرفته  است که 17 هزارقطعه آن سلاحهای انفرادی و3 هزارقطعه آن سلاحهای سنگین بوده است "
بایک حساب سرانگشتی یعنی هرعضو مجاهدین 5 سلاح انفرادی ویک سلاح سنگین داشته است!
جهت اطلاع مخاطبانم باید بگویم که این محاسبه حول خودروها وزرهی های اهدایی صدام به رجوی هم صدق میکند یعنی کمیت آماری آن بسا و بسا بالاتر از استعداد نیرویی تشکیلات رجوی درعراق بوده است. ازاین که بگذریم وقتی مطلب فوق الذکر مندرج درسایت ایران افشاگررجوی را خواندم خاطره ای ازتحویلدهی انبان سلاح و مهمات و تجهیزات وخودروهای زرهی وغیرزرهی وتانکها وسایرادوات جنگی ساخت روس (شرقی)اهدایی صدام به رجوی درذهنم متبادرشد که بد نیست باهم مروری بدان داشته باشیم.
سال 2003 صاحبخانه که عوض شد ومجاهدین با برافراشتن پرچم سفید (تسلیم وخیانت ومزدوری) خواستند که دریوغ امریکای عزیزباشند باید عرض کنم که  دستکم نیروهای ازهمه چیز بی خبر و اغفال شده واقف نبودند که روزی هم باید سلاحها وادوات جنگی گرم که بقول رجوی ناموس مجاهدخلق انگاشته میشد را دودستی تحویل صاحبخانه جدید بدهند. من درآن مقطع با رده تشکیلاتی mo و رده نظامی فرمانده یکان پدافند ازاعضای شورای مرکزی سازمان بودم. رده های تشکیلاتی و نظامی و حتی شورای مرکزی سازمان تماما دهن پرکن بودند ومطلقا با سازمان کاریک ارتش کلاسیک تطابق نداشت فی المثل بودند فرمانده یکان مهندسی وپدافند ومخابرات و… که اصلا نیرو نداشتند واستعداد یکان همان یک نفربود که درراس یکان قرارداشت!! وچون من بقول خودشان مسولیت پذیر بودم دریکان پدافند 3 نفر نیرو تحت مسولیتم بودند والباقی برای حل وفصل امورات یکان که توضیح خواهم داد تحت امرمی گرفتم. حال میخواهم بگویم که من ویکانم چه تعداد سلاح وخودرو و مهمات و تجهیزات داشتیم. سلاح فرمانده یکان که من باشم دولول 23 م.م سواربرخودروی شنی دارشلیکا بود که قاعدتا شلیکا 4 نفر میطلبد یکنفر فرمانده ؛ یکنفر راننده ؛ یکنفر نفر آتش یا شلیک و نفر چهارم هم محاسب. درحالیکه رسما این سلاح که خود نوعی تانک محسوب میشد فقط متعلق به من بود. (درمجموع 3 دستگاه شلیکا درعملیات مشترک صدام و رجوی درمهران به غنیمت گرفته شده بود که کل دارایی سلاح پدافندی ارتش رجوی محسوب میشد). رضا سلامی به اصطلاح معاون یکان بود که خود  2قبضه سلاح 23 م.م  سواربرخودروی زرهی شنی دار MTLBو2 قبضه سلاح 14.5 م.م داشت که برای هرقبضه آن یک خودروی جیپ لندکروز در اختیارداشت. (مطابق سازمان کارکلاسیک  این خودروی شنی دارحامل سلاح پدافندی می باید 4 نفرخدمه داشته باشد یعنی فرمانده ؛ راننده ؛ نفرشلیک ونفرمحاسب) ولیکن معاون یکانم به تنهایی مسولیت همه را یک تنه پذیرفته بود!). نفرسوم یکان عباس فرجی بود که فرماندهی یک قبضه به ایشان محول شده بود ولیکن ایشان نیزبه تنهایی 4 قبضه سلاح پدافندی 14.5 م.م دراختیارداشت که دوقبضه آن سواربرخودروی جیب لندکروزبود ودودستگاه خودروی جبب لندکروز دیگرداشت که درلحظه ضروری عملیات سرنگونی! می بایست آن سلاحها را بکسل میکرد!
نفرچهارم یکانم علی نوربود که اندک شیرین عقل می نمود وسوژه ثابت جلسه عمومی رجوی نقش کمدی داشت که سایرین ازجمله زوجین رجوی را حسابی بخنداند ولیکن حواسش جمع بود ومی فهمید که چه میگوید. یکباردرجلسه عمومی رجوی که اندرمحاسن انقلاب خواهرمریم ومسولیت پذیری اعضا خصوصا خواهران بحث داغ شده بود علی نور بدورازکنترل حقیرپشت میکروفن رفت ودر ارتباط با بحث مطرحه با لحجه  خیلی روستایی وشیرین لری گفت " برادر. من خدمت شما خیلی سلام دارم. من ازخواهرفاطمه خیلی انگیزه میگیرم وخیلی هم مسولیت پذیرشده ام.واقعا خواهرفاطمه الگوی همه خواهران درمناسبات است" رجوی که احمق تشریف داشت به گمان خودش که گویی علی نوردارد ازفاطمه نامی ازخواهران انقلاب کرده مریم  درمناسبات صحبت ودفاع میکند به وجد آمد ودرتشویق علی نورگفت " باریکلا علی نور. به تومیگویند برادرانقلاب کرده. همینطوری ازخواهران شورای رهبری دفاع کن. راستی اینهمه که ازخواهرفاطمه دفاع کردی آن خواهرانقلاب کرده ؛ فرمانده یکان تواست؟ علی نوربا خونسردی جواب داد نه برادر. فرمانده مستقیم من برادررضا سلامی است ومنظورم ازخواهرفاطمه همان فاطمه زهرا (ع) است که همسرامام علی (ع) است!! (خیط شدن رجوی وانفجارخنده حضارچندهزارنفری).
داشتم می گفتم که نفرچهاریکانم علی نوربود که هم راننده خودروی شنی دارMTLB تحت مسولیت رضا سلامی بود وهم دوقبضه سلاح پدافندی 14.5 م.م داشت (رجوی خائن همیشه مزورانه وازسراغفال اعضاء میگفت هرعضومجاهدخلق باید ده برابر و بیشتر و بیشتر بار بردارد ومسولیت بپذیرد!)
دراین برهه یعنی بازگشت ازپراکندگی واجتماع درقرارگاه ذاکری (فیلق دوم صدام) بودیم که زهره اخیانی فرمانده محورعملیاتی وقت که درجلولا اقامت داشتیم جمیع فرماندهان تا سطح فرمانده یکان را دراتاق فرمانده فیلق دوم که حال اتاق کارش شده بود را احضارکرد. ازکشکیات وخزعبلاتش که بگذریم اصل حرفش این بود که بچه ها آماده باشید که میخواهیم تمام سلاحها  وادوات جنگی خود را تحویل صاحبخانه جدید بدهیم واینکه نگران سلاحهای مستهلک شرقی خود نباشید چونکه درعوض صاحبخانه میخواهد دستگاه ارتش ما را به سلاحهای غربی تسلیح کند!! ضمن اینکه برادر به تک شما فرماندهان سلام رسانده وخاطرنشان کرده که سلاح (سابقا ناموس تلقی میشد) برایم مهم نیست بلکه حامل سلاح بریم مهم وارزنده است!! پس زودی دست به کارشده وبا توجیه اعضای تحت مسولینتان این پروژه را به نحواحسن به اتمام برسانید.
حال شما عزیزان تصوربنمایید که درمجموع فقط 20 هزارسلاح انفرادی وجمعی به انضمام انبان خودروها وتانکها ومهمات وتجهیزات کلان اهدایی 20 ساله صدام ملعون را چگونه وبا چه مکانیزمی باید بتوسط 4هزارآدم که نصفی ازآن سالخورده ومریض وفاقد مینیمم پتانسیل نظامی هستند جابجا کنند!!؟
جالب توجه اینکه دستوراکید آمده بود که درآن پروژه رزمندگان مطلقا نباید به سلاح انفرادی تجهیزشوند  چراکه تهدید اینستکه زودی عصبانی شوند وامریکاییها را به رگبار ببندند و کاردست ما بدهند!!؟
خلاصه با هرمشقاتی بود منطقه ای که خود امریکاییها مشخص کرده بودند با صرف چندین روز انرژی وتکرارآمد وشد به آن منطقه پروژه به اتمام رسید وتمام ارتش رجوی دریک لحظه بتوسط بالگردهای امریکایی منفجر و دود شدند وارتش رجوی با ازدست دادن سلاح بی ناموس شد!!
حال پس ازبیش ازیکدهه ازآن واقعه مجددا رجویها نابخردانه آدمهای مسخ شده مقیم لیبرتی را نوید میدهند که  "امریکای خوب " با توجه به بحران منطقه خصوصا بلبشوی عراق میخواهد ما را با سلاحهای مدرن غربی تسلیح کند!!!!!…
زهی خیال باطل و تف بررجوی دروغپرداز که با  تلف کردن عمرمشتی اغفال شده اسیر در زندان لیبرتی؛ درسوراخ موش سخیفانه روزگار میگذراند.
پوراحمد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا