سخنی با آقای طاهرزاده عضو شورای ملی مقاومت
از روز 18 سپتامبر 2006 جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنو ( سوئیس ) آغاز شده است تا نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف را مورد بررسی قرار دهد. در این اجلاس صدها کارشناس و انجمن غیر دولتی (NGO) از کشورهای مختلف شرکت دارند و پیرامون نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف فعالیت می کنند.
گروهی از اعضای جداشده از سازمان مجاهدین ، از جمله اعضای کانون آوا، نیز از کشورهای مختلف خود را به سوئیس رسانده اند، تا نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق، مستقر در عراق ، را به اطلاع شرکت کنندگان در این اجلاس برسانند که خوشبختانه تا کنون نیز بسیار موفق بوده اند.
آقای طاهرزاده
شخصاً در سه هفته گذشته بیش از 10 نامه از اعضای جداشده از سازمان مجاهدین در کمپ تیپف مستقر در قرارگاه اشرف دریافت کرده ام که خواستار رساندن فریاد درد و رنج آنها به مجامع بین المللی و نهاد های مدافع حقوق بشر می باشند. آنها مطرح می کنند که چرا باید حقوق آنها بخاطر عقایدشان و انتقاد نسبت به سازمان مجاهدین در عراق نقض شود؟
آنها می پرسند که مگر در ماده 22 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره نشده که، هر فـردی حـق آزادی عــقیده و بیان دارد. پس چرا باید تاوان عدم همکاری خود با فرقه تروریستی سازمان مجاهدین را با زندان و آوارگی در عراق بپردازیم؟
اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین مستقر در تیپف از مدافعان حقوق بشر می پرسند ما کی به خانه هایمان باز می گردیم؟
بنابراین اعضای جداشده از سازمان مجاهدین که از کشورهای مختلف به شهر ژنو آمده اند، تلاش می کنند در ملاقات با گروه های مختلف مدافع حقوق بشر از کشورهای جهان، پخش اطلاعیه و سند های مکتوب از شکنجه و نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین در عراق ، شرایط مناسبی را برای آزادی سایر اعضای باقی مانده در سازمان مجاهدین و همچنین اعضای جداشده از این سازمان را در تیپف فراهم کنند.
اما ما متاسفانه در مسیر فعالیت حقوق بشری خودمان در ژنو و اجلاس حقوق بشر سازمان ملل متحد، با مانع تراشی ها و سنگ اندازی های سازمان مجاهدین خلق مواجه هستیم. ما در حالیکه از حقوق افراد جداشده سازمان در تیپف مستقر در قرارگاه اشرف حمایت می کنیم، سازمان مجاهدین آنها و افراد مستقر در تیپف را مزدور می نامند.
آقای طاهرزاده!
با مشاهده شما در جنب محل اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در شهر ژنو تلاش کردم که درد و ظلم روا شده به اعضای سابق این سازمان و همچنین اعضای باقی مانده در این فرقه را به اطلاعتان برسانم.
من تلاش کردم که برای شما این پرسش را مطرح کنم که:
عدم تجربه و تمرین دمکراسی کمبودی فراگیر در جامعه ایران است. بی اطلاعی افراد از حقوق خود و مطالبه این حقوق امری همگانی است و به همین دلیل حکومتگران، به شکلی مداوم از پاسخگوئی در مقابل اعمال خود شانه خالی می کنند. آیا چنین مشابهتی را نمی توان در سازمان مجاهدین خلق مشاهده کرد؟
آیا نباید مباحث تئوریک و آرمانهای حقوق بشر که امروز به راحتی از آن سخن گفته می شود، در موارد خاص محک زده شود؟
آیا به مواردی نظیر تصفیه های درون سازمانی، همکاری با سازمانهای اطلاعاتی دیگر کشورها برای حبس، شکنجه و اعدام اعضای ناراضی در سازمان مجاهدین نباید پرداخته شود؟
آقای طاهرزاده
از برخورد و حالت چشمان شما احساس هم دردی نهفته ای را یافتم. اما آقای طاهرزاده چرا جسارت و شجاعت لازم را بکار نمی گیرید؟
من احساس کردم که شما هراس دارید که با یکی از اعضای جدا شده از مجاهدین در یک مکان مشاهده شوید؟ از چه هراس دارید؟ آیا آنها که این ترس را، بطور مستقیم و غیر مستقیم، و بر اساس روش های حاکم بر فرقه ها بر شما اعمال می کنند، خود نقض کنندگان حقوق بشر نیستند؟
آقای طاهرزاده!
همانطور که گفتم از بیان و برخورد شما احساس همدردی و همدلی دریافت کردم و از نظر من نطفه ای است که می تواند شما را از آن ترس برهاند. همانطور که من و دیگران را از آن ترس رها کرد. به امید آن روز
با تشکر ـ 21.09.2006
محمد حسین سبحانی