برادر عزیزم علیرضا از سال 67 تاکنون می شود 32 سال که گروگان و گرفتارهستی و بعد از این همه انتظار ، مادرمان در انتظار لحظه به لحظه چشم از این دنیا فروبست و تنها آرزویش دیدار پسرش بود. چرا حتی صدای خود را از او دریغ نمودی ؟
مگر یک تماس و یا یک پیغام ولو غیر مستقیم چه پیامد جبران ناپذیری برایت و برای تشکیلات پوشالی فرقه رجوی ساخته داشت که تمامی عواطف و احساسات مادری که 32 سال به عشق دیدار یا شنیدن صدای پسرش زنده بود دریغ کردی ؟
برادر عزیزم همه رفتنی هستیم. مادر رفت و پدر هم دراوضاع خوبی نیست. حداقل دررابطه با پدر کوتاهی نکن و مرتکب اشتباه دیگری نشو . لااقل تماس بگیر واحوال او را بگیر و تا او هم درفراق تو چشم فرو نبسته پدر را بیشتر از این درانتظارغیر قابل تحمل نگذار.
من نمی دانم و نمی خواهم بدانم که تو واقعآ چرا با خودت هم لج کرده ای! مگر ما تورا نمی شناسیم. تو اصلا مشکلت این نیست که نتوانی وانسان بی جربزه ای باشی . اما اینکه چرا به وضعیتی که نه خودت به آن پایبند هستی ونه ایمانی به آن داری ادامه می دهی برایم سوال است؟
من به عنوان برادر بزرگت وآخرین اتمام حجت به تو می گویم اگر می خواهی خسره الدنیا و الاخره نشوی حق فرزندی را درحق پدرمان به جا بیاور وآنهم صرفأ با یک تماس تصویری می شود انجام داد والسلام .
برادرت غلامرضا جعفری