از اسارت دوباره تو 30 سال می گذرد

پیام خواهر یحیی مرادپور اسیر در فرقه رجوی

برادرعزیزم سلام
انشاالله که خوب باشید . به بهانه 26 مرداد سال 69( سالروز آزادی اسرا) دوباره حسرتی کشیدم .
برادرم ، چهل سال گذشت . ما خانواده ات 8 سال از آن دوران را دلمان به نامه هایت خوش بود و به این دلخوش بودیم که روزی جنگ تمام بشود و تو بازگردی .

اما از آن 26 مردادی که درسال 69 اسرا به آغوش خانواده هایشان برگشتند و چشم همه مادران روشن شد وهمه پدرها رنج دوری عزیزانشان را فراموش کردند .از آن موقع 30 سال دیگر می گذرد اما پدر و مادر ما از رنج و انتظار دق کردند و رفتند . اما برای من معلوم ومشخص نشد که تو چرا و به چه علت نمی آیی ؟
واقعأ قابل فهم ومنطقی نیست که تو این 30 سال از تبادل اسرا تاکنون به چه دلیل گروگان عده ای شده ای که حتی امثال تو را انسان به حساب نمی آورند .
اگر فی الواقع آنهایی که تو وامثال تو را در گروگان دارند برایت ارزشی قائل بودند به تویک دقیقه اجازه تماس ویا دیدار با خانواده و قوم و خویشانت را می دادند .
برادرم یحیی جان درآنجا هیچ کس به جزخودت به حال تو فکر نخواهد کرد وآنجا غیر از اینکه مثل این 30 سال روزگارت تباه شود وعمرت سپری و بدون هدف با یک سیکل تکراری دورخودت بچرخی اتفاق دیگری نخواهد افتاد و مثل آنهایی که این همه سال دیدیم و شنیدیم روزی هم یک خط از تو خواهند نوشت و السلام . واین پایان راه ورسم درجایی است که تودرآن ایستاده و گروگانش هستی .
پس پیام من خواهر به تو برادرعزیزم این است که تا دیر و اسیرتر نشده ای خودت یک کاری بکن و گرنه دیر می شود .
خواهرت ناهید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا