خاطره ای تلخ اما واقعی

وقتی تازه وارد سازمان شده بودم و فهمیدم که دروغ گفته اند به مسئولم که آن زمان زهرا مهر صفت بود گفتم نمیخواهم در سازمان بمانم و میخواهم برگردم ایران و کنار خانواده ام باشم.

روز بعد زهرا مهرصفت صدایم کرد و گفت برای چی میخوای برگردی گفتم دوست ندارم اینجا باشم و میخواهم برگردم.

با عصبانیت گفت : باشد مشکلی نیست ولی اگر میخواهی سازمان را ترک کنی ما تو را تحویل استخبارات عراق میدهیم و اگر هر اتفاقی برای تو افتاد دیگر ربطی به سازمان ندارد.

من ناراحت شدم و گریه کردم که شما من را به عراق آوردید و من میخواستم در ترکیه زندگی کنم.
زهرا مهر صفت گفت: میخواستی نیایی حالا که آمدی باید بمانی یا زندان ابوغریب را انتخاب کنی که استخبارات عراق تو را به آنجا بخاطر ورود غیرقانونی میبرند. در حقیقت این جنایتی بود که سازمان در حق من و امثال من کرد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا