روز یکشنبه 30 خرداد خبری مبنی بر اینکه گروه تروریستی مجاهدین خلق با پلیس آلبانی درگیر شده منتشر شد. چند ساعت نگذشته بود که پلیس آلبانی اعلام کرد که به دلیل نقض توافقها به مقر مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف۳ حمله کرده است. پایگاه آلبانی دیلی نیوز به نقل از اعضای مجاهدین خلق گفته است که پلیس ضد تروریسم آلبانی هفتاد نفر از اعضای این گروه تروریستی را بازداشت کرده است.از سوی دیگر پلیس فرانسه هم اعلام کرد که اجازه برگزاری گردهمایی سالانهی مجاهدین خلق در پاریس را نخواهد داد. مجاهدین خلق چه کردند که خشم دولت آلبانی را برانگیخته است؟
نصرتالله تاجیک دیپلمات بازنشسته و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در اردن در این باره به خبرآنلاین گفت: صحبت کردن راجع به تحولات و رویکردهای این سازمان کار تخصصی است و کارشناسان مربوطه باید نظر بدهند. من فقط میخواهم چند سناریویی که از منظر تعاملات سیاست خارجی کشورهای درگیر این موضوع به ذهنم میرسد را مطرح کنم. برای بررسی درگیری این گروه با دولت آلبانی باید به هفت سال قبل برگشت. وقتی که اعضای این گروه با کمک آمریکا و فرانسه از عراق به آلبانی رفتند. طرز تفکر، روش کاری و کارنامهی این گروه از دولت آلبانی پنهان نبود اما به نظر میرسد پذیرفتن آنها احتمالا برای آن دولت سودهایی به همراه داشت. پناه دادن به مخالفین یک دولت معمولا با انگیزهها سیاسی همراه است آن زمان هم دولت آلبانی روابط خوبی با دولت ایران نداشت اما نه در حد خصومت یا در حد مسائل امنیتی که بخواهد از این گروه به عنوان اهرم فشار روی دولت ایران استفاده کند. لذا پناه دادن دولت آلبانی به این گروه احتمالا به هدف دریافت کمک مالی و حمایت سیاسی از آمریکا ، اروپا ، رژیم صهیونیستی و عربستان که هر یک به نوعی در تقابل با ایران قرار گرفته بودند، صورت گرفت.
وی افزود: روایتهایی که از درگیری اعضای این گروه با پلیس آلبانی وجود دارد کمی مبهم و دارای ضد و نقیض است و نیاز به گذشت زمان دارد تا بعضی جنبه های آن روشن شود. از طرفی بیانیهی ضعیف شورای ملی مقاومت این اقدام را به ایران منتسب ولی از طرف دیگر بیانیهی وزارت کشور آلبانی صحبت از حکم دادگاه عالی و باز شدن پای پلیس مبارزه با جرایم سازمان یافته به دلیل اقدامات این سازمان و از جمله اقدامات سایبری میکند. اما بیانیهی وزارت خارجهی آمریکا ، بیانیهی وزارت کشور آلبانی را تأیید و نوشته دولت آمریکا دغدغهی دولت آلبانی در مورد اقداماتی که این سازمان داخل اردوگاه اشرف ۳ انجام می دهند را تأیید میکند. با توجه به اینکه از ضبط کامپیوترها، موبایلها و حتی قطعات الکترونیکی و پهپادهای این گروه حرف زده میشود؛ میتوان نتیجه گرفت که دولت آلبانی به عملکرد و کارهای این گروه در کمپ اشرف سه در حوالی تیرانا مشکوک بوده و آن را مورد بررسی قرار داده. ضمنا دولت آلبانی در بیانیهی خود میگوید که ما به دلایل انساندوستانه به اعضای این گروه پناه دادیم اما آنها از توافق سال ۲۰۱۴ فراتر رفته و آن را نقض کرده اند. این مسئله نشان میدهد که این گروه به همان مشکلی برخورده که با دولت عراق پیش آمد. آن زمان هم اینها با پلیس عراق درگیر شدند و همین ماجرا با خسارت بیشتری تکرار شد.
تاجیک تصریح کرد: آنها وقتی از عراق به آلبانی رفتند در روشهای خود تجدید نظر کردند و در کنار فاز نظامی به تولید محتوا و جریان سازی در فضای رسانهای فارسی و انگلیسی علیه جمهوری اسلامی ایران و جمعآوری اطلاعات برای دولتهای خارجی روی آوردند. لذا این درگیری را میتوان دو جور تحلیل و ریشه یابی کرد. یک سناریو این است که طرد شدن این گروه ناشی از مذاکراتی است که ایران با آمریکا ، اروپا و عربستان در راستای خنثی کردن فعالیتهای این گروه انجام داده است. سناریوی دیگر هم که مربوط به سیاست داخلی آلبانی است یعنی ترس دولت آلبانی از فعالیتهای گستردهی این هاست و تبعاتی که ممکن است برای دولت و مردم آلبانی داشته باشد. شاید هم ترکیبی از این دو سناریو است که با سرازیر شدن اطلاعات بیشتر به رسانه ها در روزهای آتی وزن هر یک از سه سناریو و اینکه کدام سناریوی محتمل است را افزایش خواهد داد. اتفاقا بیانیهی وزارت خارجهی آمریکا هم این سناریوی ترکیبی را نشان میدهد. چنانچه بخواهیم این سناریوی ترکیبی را پیرامون اقدام و عملیات پلیس ضد تروریست آلبانی علیه مقر دار و دسته رجوی در منطقه مانزا در ۴۰ کیلومتری تیرانا بشکافیم می توان به موارد زیر اشاره نمود :
۱. با توجه به وابستگی دولت آلبانی به آمریکا در حوزه سیاست داخلی و خارجی این اقدام نمی تواند بدون چراغ سبز آمریکا انجام شده باشد. البته آلبانی با چنین وضعیتی با درجات کمتر در ارتباط با اتحادیه اروپا نیز مواجه است. ضمن آنکه آلبانی سود لازم را از پناه دادن به این گروه برده و الان دارند دردسری برای این کشور می شوند و لذا باید به گونه ائی کنترل و در مرحله بعدی احتمالا از شرشان خلاص شود.
۲. استقرار چنین گروهی در آلبانی که حداقل از سابقه غیر قابل انکار تروریستی طی چند دهه برخوردار می باشد ، نمی توانست عامل مثبتی در الحاق آلبانی به EU به شمار آید و در بین مردم و مقامات آلبانیایی هم در این زمینه که در ازای کمک مالی از سوی آمریکا به آنها تحمیل شد اجماع نظر نبود و بسیاری مخالف این اقدام دولت وقت آلبانی بودند.
۳. وضعیت این گروه پس از استقرار بیش از ۲۸۰۰ نفر از اعضایش از شهریور ۱۳۹۵ تا کنون بر خلاف و مغایر با پروتکل ۴ ژنو و موافقتنامه میان آمریکا، و آلبانی بوده است. زیرا آنها پس از استقرار با قوت و سرعت در پی سازماندهی مجدد، عضو گیری، تقویت زیر ساختهای آموزشی و سازمانی به ویژه تشکیل ارتش سایبری، ارتباط گیری گسترده با حاکمیت ، نهادهای مذهبی و اجتماعی آلبانی از طریق پول پاشی و تقویت و گسترش قابل توجه لجستیک و امکانات خود بوده اند. این اقدامات باعث ترس مسولین آلبانی شده به گونه ای که تقریبا میتوان گفت: دولت و بخش خصوصی در آلبانی فاقد بودجه، امکانات و تاسیسات در سطح این گروه است.
۴. متعاقب حمله سایبری سال گذشته به زیر ساختهای حاکمیتی آلبانی این احتمال مطرح گردید که مجاهدین خلق در یک سناریوی رد گم کنی ( False Flag Operation) مبادرت به این حمله نموده اند. و پلیس ضد تروریست آلبانی که دارای حساسیت بیشتری نسبت به اعضای این گروه و اقداماتشان است از سال گذشته این احتمال را جدی گرفته و به قرائنی نیز دست یافته بود.
۵. تاثیر تحولات سیاسی و امنیتی ناشی از روابط ایران با عربستان سعودی، مذاکرات محدود و موضوعی با امریکا و اروپا ( آزادی زندانیان و اتباع دو طرف ) را نباید از نظر دور داشت.
۶. اعضای این سازمان کمتر حالت نظمپذیری و قبول قوانین جامعهای که در آن هستند را دارند. آنها کارهایی خارج از چهارچوب قوانین یک جامعه انجام میدهند که با سلطهی یک دولت بر سرزمینش تناقض دارد. مثلا همینکه این گروه درون قرارگاه پهپاد داشتند می تواند برای دولت آلبانی ترسآفرین باشد.
۷. نتیجه گیری از دلایل و زمینه های این وضعیت برای اعضای این سازمان هنوز خیلی زود است و نباید خوشبینانه ادعای پایان راه این سازمان را نمود. تحولات پیرامونی ایران و اوضاع داخلی کشور ممکن است سناریوهای جدیدی را خلق کند. هرگونه اقدامی که ایران در سیاست خارجی خود در پیش گیرد می تواند آثار تبعی روی فعالیت این گروه بگذارد. در نگرش بدبینانه به این تحولات چه بسا اروپا بدش نیاید از عواقب حضور این گروه در این قاره دوری گزیده و فعالیت این گروه در محیط پیرامونی ایران که تاثیر بیشتری دارد ادامه یابد!
سفیر سابق کشورمان در پایان گفت: به دلیل سوابق عملکرد و رویکردهای تروریستی این سازمان کمتر کسی است حتی در میان مخالفین حکومت ایران در داخل و خارج کشور به این سازمان خوشبین باشد. اما اینها به هر ترتیب ایرانی هستند و افراد این گروه به جز رهبرانش متأسفانه گرفتار دار و دستهی رجوی شده اند. اگر ظرفیتی در سیاست داخلی کشور بوجود بیاید که اعضایی از این گروه که شاکی خصوصی نداشته و دستشان به خون آلوده نشده باشد و میخواهند به پیش خانوادهیشان بازگردند؛ بتوانند از چنگال مخوف سازمانی این گروه رها شده و به وطن برگردند می تواند از منظر سیاست خارجی از وجوه مختلفی کار درستی باشد. اولا” تضعیف این گروه باعث می شود که زمینه بهره برداری دشمنان و مخالفین ایران از آنان و نیز امتیاز گیری از دولت و حکومت ایران از بین برود یا تضعیف شود. و ثانیا” به هر میزان که در سیاست داخلی انسجام بیشتری باشد و مخالفین کمتر باشند، سیاست خارجی را می توان راحت تر و با دستاورد بیشتر اجرا کرد. انشاالله!
ماهان نوروزپور – خبر آنلاین