روند فرقه‌گرایی در سازمان مجاهدین خلق در آینه یک اثر نوانتشار

خوانشی از "خداوند اشرف، از ظهور تا سقوط"

اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، به مکتب و کارنامه سازمان موسوم به مجاهدین خلق پرداخته است. این پژوهش توسط سیدحجت سیداسماعیلی از اعضای سابق این گروه انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را به زیور طبع آراسته است. تارنمای ناشر در اشارتی کوتاه، در باب این کتاب آورده است: “مجاهدین به رهبری مسعود رجوی به دوره‌ای تعلق داشت که در آن بازار ایدئولوژی گرم بود، بنابراین به اصطلاح ایدئولوژی هویت‌ساز رجوی، نه بر پایه مکاتب الهی، بلکه بر اساس خودفهمی و هویت‌سازی مذهبی خاص خود او شکل گرفته بود. رجوی تلاش کرد با افکار فضایی و ایده‌آلیستی خود، خط فاصلی بین تشکیلات مجاهدین و مذهب اسلام ایجاد کند و با شعار جامعه بی‌طبقه توحیدی، انسان‌های تراز مکتب خود را بسازد. این ایدئولوژی در هویت‌بخشی به زندگی سیاسی و اجتماعی، ایده‌هایی حتی چپ‌تر از بقیه ایدئولوژی‌های موجود در ایران را نوید می‌داد و با شعار اسلام در چپ مارکسیسم، تلاش کرد ایدئولوژی حاکم بر مجاهدین را مترقی نشان دهد، ولی در ورای همه جوسازی‌های مضحک فرقه‌ای و فروکش‌کردن گرد و خاک فریبکاری ایدئولوژیکی، بحق باید مجاهدین خلق را مرتجعین چپ‌نما و در طیف فرقه‌های سیاسی- مذهبی دسته‌بندی کرد. رهبری مجاهدین با عینک انقلاب ایدئولوژیک، هویت انسان‌ها را به عنوان مقوله‌ای یکدست، تحت تأثیر عقاید قرون وسطایی و فرقه‌ای خود قرار داد. در حالی که چنین هویت خالص و ناب که رجوی خود را طلایه‌دار آن می‌دانست، هرگز واقعیت تاریخی نداشت و برگرفته از آگاهی‌های ناقص از اسلام و مارکسیسم بود که لاجرم رجوی را وادار به تبعیت از یک ایدئولوژی التقاطی می‌کرد که در ریشه، از همان اصول بنیادگرایی که بر تار و پود تشکیلات مجاهدین حاکم بود، نشئت می‌گرفت…”.

نویسنده اثر در بخشی از این تحقیق، در باب توهمات مسعود رجوی در باب پیروزی فرقه متبوع خویش در عملیات مرصاد، به نکاتی خواندنی اشارت برده است: “پل پوت یک سیاستمدار کامبوجی بود که جنبش خمر سرخ به رهبری او از ۱۹۷۵ تا۱۹۷۹حکم راند. در مدت چهار سال حکومت خمر‌های سرخ، ۲ میلیون نفر از جمعیت ۸ میلیون نفری کامبوج را در کشتزار‌های مرگ، در گودال‌هایی که در زمین حفر کرده بودند، به رگبار بسته و سپس همان جا به خاک می‌سپردند. دامنه جنایات خمر‌ها به حدی بود که گزارش‌ها نسل‌کشی در این کشور را تأیید کردند. خانه‌های مردم آتش‌زده شد. اموال آن‌ها به غارت رفت و صد‌ها هزار نفر بدون آنکه گناهی کرده باشند، کشته شدند. نظامیان سابق شقه‌شقه شدند. روحانیون، کارمندان دولت، روشنفکران، استادان دانشگاه و کسبه و هیچ‌کس و هیچ طبقه‌ای، مشمول عفو قرار نگرفت. رجوی هم در طراحی عملیات فروغ جاویدان و وقتی نیرو‌ها را در دوم مرداد سال ۱۳۶۷، در قرارگاه اشرف برای حمله به ایران توجیه می‌کرد و من هم شخصاً در این نشست حضور داشتم، گفت: وقتی تهران را تسخیر کردید تا ۴۸ ساعت با شما کاری ندارم، هر کاری خواستید بکنید، بعداً من آمده و عفو عمومی خواهم داد. جنایت‌های مجاهدین خلق در دهه ۶۰ بار دیگر در کشتار مردم در شهر‌های تصرف‌شده حتی مجروحان و بیماران در اسلام‌آباد، نمایی از خوی جنایتکارانه رجویست‌ها داشت، اما این تمام ماجرا نبود و در صورت پیروزی، عملیات طرح‌های وحشتناک‌تری هم در دستور کار بود…” .

محمدرضا کائینی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا