مسعود رجوی در پی کشتار مردم بی گناه ایران

بعد از اعتراضات سال 96 و 98 مسعود رجوی پیام داد که همه کانون های شورشی باید مسلح بشوند.

بر همین اساس کار داخله و بخصوص نفراتی که کانون شورشی در ایران داشتند باید خودشان را با پیام مسعود رجوی تنظیم میکردند و به کانون های شورشی ابلاغ میکردند.
یک روز فرمانده مقر ما من را صدا کرد و گفت تو تعداد زیادی عضو کانون شورشی داری که با اونها کار میکنی و باید از امروز کار تو این باشد که پیام مسعود رجوی رو به اونها ابلاغ کنی و هر چقدر در توان دارند این کار رو انجام بدهند تا بتوانیم اعتراضات رو بسمت درگیری بکشونیم و مانند سال 57 قیام آتشین راه بندازیم.

یکی از اعضای کانون شورشی که من با اون کار میکردم قبلا عضو سابق ارتش ایران بود و متخصص مهندسی و ساخت مواد منفجره بود و یک اتاق در محل کارش داشت که تماما تولید مواد منفجره بود .وقتی به اون این موضوع رو ابلاغ کردم همون شب تعدادی آماده کرد و حتی تعداد زیادی سلاح داشت و با یکی از دوستانش هم تیم بودند .

فرمانده مقر ما باور نمیکرد و فکر میکرد این فرد به ما دروغ میگوید و مجبور شدیم به او یک کار آتش زدن پایگاه بسیج رو بسپاریم.

شب بعد خودش آدرس پایگاه بسیج رو داد و تعدادی عکس از آماده سازی ها فرستاد . ساعت 10 شب به محل رفت و پایگاه بسیج رو با موادی که ساخته بود منفجر کرد
اون شب خودش بدلیل موادی که ساخته بود قسمتی از صورتش آسیب دید ولی کارش رو انجام داد . وقاحت فرمانده ما تا جایی بود که میگفت این عملیات کار او نیست و میخواهد به ما کلک بزند . من از حرفای فرمانده ناراحت شدم.

فرمانده گفت ما آدرس میدهیم برود انجام بدهد.

دوباره شب بعد وی رو به آدرسی در منطقه ای از کرج فرستادیم و انجام داد و فیلم و عکس ها رو فرستاد .

فرمانده ما میگفت باید به او بگوییم که برود به مقر ارتش یا مراکز دولتی انجام بدهد .

اما نفر کانونن شورشی قبول نکرد و گفت من یکی از کسانی هستم که اکثرا در مراکز دولتی و ارتش من رو میشناسند و نمیتوانم نزدیک بشوم و از طرفی دوربین های مدار بسته زیادی هست که اصلا امکان این کار نیست و در ضمن این کار تلفات انسانی زیادی در مراکز دولتی دارد .

فرمانده ما میگفت : باید خط برادر مسعود را پیش ببرد و الا ما نمیتوانیم با این فرد ادامه بدهیم.

او را مجبور کردیم که این کار را در مقر نیروی انتظامی انجام بدهد که در حین جابجایی الزامات و مواد منفجره توسط یک افغانی لو رفت و دستگیر شد و دیگر از او خبری نشد.

فیس بوک مصطفی بهشتی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا