مشی تروریستی مجاهدین خلق انکارناپذیر است

با وجود مدارک متعدد وغیرقابل انکاری در مورد انجام ترورهای بسیار وسیع- آنچنان وسیع که در تاریخ ایران سابقه ندارد- مجاهدین استحاله یافته که این ترورها را در طول 42 سال انجام داده اند ، همواره بر تروریست نامیدن خودشان اعتراض داشته وخود را نیروی دموکراتیکی معرفی میکردند!

آنها نام این ترورهای عریان و ضد بشری را اعدام انقلابی گذاشته و به زعم خودشان به این کارهای ددمنشانه خود که هیچ ربطی به انقلابی بودن (طرفدارمنافع ملی وحقوق اکثریت مردم جامعه بودن) ندارد ، صفت انقلابی داده اند!

البته در دوران حکومت پهلوی که حکومت تا مغز استخوان وابسته به امپریالیست های آمریکا و انگلیس بود و به حکومت غاصب و صددرصد تروریست اسرائیل هم باج میداد ، کسانی از انقلابیون دردنیا و ایران معتقد بودند که حکومت وابسته ای برآنها حکم میراند و از این رو نتیجه میگرفتند که هرکاری که در راستای ضربه زدن به این حکومت وابسته ، ضربه زدن به استعمار است و کاری است که نهضت های رهایی بخش ، مجاز به انجام آن میباشند.

این نظریه ها موجد تشکیل جریانات چریکی شد واین جریانات با الهام از مبارزات پاره ای از انقلابیون آمریکای لاتین ، درصدد پیوند دادن مردم با این مبارزات چریکی بودند.

باوجود اینکه در پاره ای از کشورهای آمریکای لاتین، مردم به این گروه های چریکی پیوستند و سبب قدرت گیری وحتی کسب قدرت دولتی توسط آنها شدند، در ایران اما، به هر دلیل روشن و نا روشن، مردم اقبالی به جنبش چریکی ننموده و این چریک ها با همه جانفشانی هایی که کردند ، قادر به تبدیل شدن به آلترناتیو حکومت محمد رضا پهلوی نشده و سرنوشت انقلاب عظیم 22 بهمن 1357 بدست چریک ها رقم نخورد و توازن قوای موجود در آن زمان، رهبری انقلاب و اداره کردن کشور را به گروه های غیر چریکی سپرد.

این گروه های چریکی ناکام در بدست گرفتن امور ایران، تنها میتوانستند حرف های مسالمت جویانه خود را مطرح کنند و برای تمشیت امور به ارائه راهکارها بپردازند که بیش ازهمه مجاهدین خلق قوانین توازن قوای داخلی و جهانی را درک نکرد و با وجود داشتن بیشترین امکانات برای فعالیت سیاسی، طمع ورزی زیادی کرد و خود را درگیر حوادث مسلحانه و ترورهای وحشتناک نمود که نتیجه ای جز اینکه حالا مشاهده میکنیم، برایشان در بر نداشت و در کنار آن وضع جامعه نوپا را به تشنج کشاند!

حالا دیگر مجاهدین خلق نمیتوانستند به بهانه مبارزه با استعمار، دست به اعدام انقلابی بزنند و انجام هرکاری دراین خصوص تروریزم ناب نام داشت!

دیگر نمیشد در رژیم جدید نام ترور را به اعدام انقلابی تغییر داد که رژیم برآمده ازانقلاب – علیرغم هر کاست و ضعفی که میتوانست داشته باشد- توسط قاطبه مردم ایران انتخاب و به رسمیت شناخته شده بود و دارای استقلال سیاسی بود و نام مبارزه با آنرا ابدا نمیشد که مبارزه با سلطه خارجی نامید و دست به هر کار خطرناکی زد!

به عبارت دیگر در رژیم جدید ابدا نمیشد که دست به ترور زد و نام آنرا اعدام انقلابی خواند.

چرا که حالا مجاهدین در کشور اشغال شده ای کار و زندگی نمیکردند و در برخورد با ضعف ها، تنها میتوانستند از انتقاد سازنده بهره بگیرند و حکومت جدید را در مصاف با ته مانده های استعمار ضعیف نمیکردند که کردند!

مجاهدین پند نگرفته از تاریخ ، هیچ انتقادی از جنایات و کج روی های خود نکرده اند و با انجام کارهای کنونی ثابت میکنند که اهل این کارها نیستند!

آنها بطور مداوم از حملات کانون های شورشی خود که مسلما با بودجه و اطلاعات دشمنان آشتی ناپذیر مردم ایران دست و پا کرده اند به این یا آن مرکز دولتی، بسیج، ادارات و… صحبت بعمل میآورند و به این خیانت های خود افتخار میکنند!

با لحاظ مشخصات و مختصات این فرقه مخرب ، بنظر میرسد که آنها در وسع قدرت خود به این کارهای تروریستی و خرابکارانه خود ادامه خواهند داد والبته آغاز خجسته تغییر دوران ، هر روزی که میگذرد، این خرابکاری های آنها و اربابان صهیونیست و امپریالیزم شان را بی اثر و بی اثرتر خواهد نمود!

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا