با ما و یا بر ما، هسته مرکزی طرز تفکر مجاهدین

اسرای جنگ صدام برعلیه ایران، قسمت مهمی از اعضای رده پایین والبته بسیار زحمتکش باند رجوی را تشکیل میدهند.
این اسرای بداقبال یا مستقیما توسط نیروهای خود رجوی در مرزهای ایران دستگیر شده و به اسارت درآمده اند و یا کسانی هستند که در نبرد مستقیم با سربازان بعثی عراق به اسارت گرفته شده اند.

در کمپ های عراقی، تلویزیون های نصب شده در آسایشگاه ها، بطور مداوم برنامه های مجاهدین رجوی را برای این اسرا پخش میکردند و طی آن قول های کاملا دروغ سخنرانان این تلویزیون دروغ پرداز را دایر براینکه اگر به مجاهدین بپیوندند ، پس از مدتی کوتاه و بعد از طی زندگی توام با رفاه و آزادی در کمپ های رجوی، سرانجام به اروپا اعزام شده و ضمن خلاص شدن از اردوگاه های عراقی، طعم شیرین کمک های سوسیال دولت های اروپایی را دریافت کرده و به زندگی آرام و خوشبختی دست خواهند یافت.

البته این نوع تبلیغات برای هر اسیری به شدت اغواکننده است و در این مورد به کسی که فریب این وعده های طلایی را خورده و خود را گرفتار مناسبات جهنمی رجوی کرده، چندان خرده ای نمیتوان گرفت چرا که مواعید داده شده حکم فال وهم تماشا را داشته است!
مامورین بلند پایه تر رجوی به تبلیغات تلویزیونی بسنده نکرده و خود راسا در اردوگاه ها حضور یافته و مسائل مطرح شده در تبلیغات تلویزیونی را با آب و تاب زیاد و حرارتی صدچندان به این اسرا تلقین میکردند و با این واسطه افراد زیادی را به اردوگاه های خود میبرده و بعد از چند ماهی رفتار نرم و فریبنده با آنها ، شست و شوی مغزی لازم را به آنها داده و وارد تشکیلات نموده و کارهای برده واری از آنها میکشیدند و به آنها میگفتند که شما دیگر دیوارهای پشت سر خود را خراب کرده اید و در صورت بازگشت خودسرانه به ایران باید در انتظار شکنجه های مهیب و اعدام باشید که این امر این اسرای فریب خورده و نگونبخت را قانع میکرد که بهتر است در مناسبات رجوی باقی مانده و منتظر تسخیر ایران از طرف رجوی و بازگشت ظفرمندانه به ایران باشند!

البته تعداد قابل توجهی از این اسرا کم کم بخود آمده و تقاضای جدایی کردند. بسته به شرایط، عده ای توانستند جدا شوند و به ایران و یا اروپا بروند و عده ای هم همچنان گرفتار تشکیلات جهنمی رجوی هستند.

با وجود ریزش شدید این اسرای رجوی، هنوز هم تعداد زیادی از آنها موفق به رهائی خود از مناسبات ضد بشری رجوی نشده اند و با این وجود، ریزش تدریجی این نیروها ادامه دارد و آقای علی محمد رحیمی که ظاهرا آخرین جدا شده از باند رجوی است ، موفق به گسستن بندها و پیوستن به انجمن نجات آلبانی شده و طی مصاحبه کوتاهی قول داده که وقت خود را صرف آزادی دیگر دوستان و خدمت به خانواده های گرفتار خواهد کرد.

البته او مورد لعن ونفرین باند رجوی قرار گرفته و خائن معرفی شده است که برای من بعنوان فرد آشنا به طرز تفکر مجاهدین – یا با ما یا برعلیه ما- این موضعگیری فرقه رسوای رجوی تعجب برانگیز نیست.

این موضوع مانند گذشته باند رجوی را خشمگین کرده و طی صدور بیانیه ای گفته است که این فرد به مجاهدین خیانت کرده و از تشکیلات اخراج شده است که من بعنوان یک فرد درد آشنا میدانم که فرقه رجوی دروغ میگوید و این فرقه کسی را اخراج نمیکند و اگر سماجت فرد متقاضی خارج شدن از فرقه زیاد و غیرقابل تحمل باشد، او را به راحتی سر به نیست کرده و درس عبرتی به دیگران میدهند و هم از پخش افشاگری های او در امان میمانند.

برادر زاده من یاسر اکبری نسب که یک معترض به مناسبات ضدانسانی و استبدادی فرقه رجوی بود، در مرداد 1385 در اشرف کشته شد و جنازه اش برای گم کردن آثار جرم به آتش کشیده شد و نام این عملیات جنایتکارانه خودسوزی عنوان شد !

من از اینکه آقای رحیمی دچار سرنوشت دردناکی شبیه سرنوشت یاسر ما نشده بی نهایت خوشحالم و مراتب خرسندی خود را ازاین رهایی که امیدوارم درخدمت بدست گرفتن سررشته زندگی اش بدست خودش باشد و منشآ خدمات انسان دوستانه برای دوستان هنوز اسیر خود و خانواده های گرفتار آنها باشد، به اطلاع او و تمام افراد ذینفع میرسانم !

رضا اکبری نسب

از دردمندترین خانواده های گرفتار رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا