نامه مرتضی بلالی به برادرش رضا بلالی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

رضا جان سلام

اوضاع و احوالت چطور است؟ دلمان هوایت را کرده. هوای آن روزهایی که همگی کنار هم بودیم. نمی داتم تو در تمام این سالها که از ما دور بودی، دلت خواسته که تماسی با خانواده بگیری و احوال ما را جویا بشوی یا نه!
حتما تو هم روزهای دلتنگی داشته ای و داری. یادت می آید زمانی که با هم بودیم چقدر من با شما بحث می کردم. یادت می آید به شما می گفتم در مسیری که پا گذاشته ای به هیچ نتیجه ای نمی رسی؟! با حرفهای من مخالف بودی و می گفتی دیدگاه شما غلط است. الان باز هم می گویی دیدگاه من غلط است؟ در این سالها به چه نتیجه ای رسیدی؟ آن موقع مشکل جسمی داشتی نمی دانم مشکل جسمی شما بهبود یافته یا بدتر شده است؟! آیا به شما در کمپ رسیدگی می کنند؟ با آن همه محدودیت که مجاهدین برای شما ایجاد کردند چرا خودت را رها نمی کنی؟ حق تو یک زندگی آزاد و رهاست. خودت را از این وضعیت اسف بار نجات بده و بدنبال زندگی آزاد برو. زندگی آزاد و در کنار خانواده نعمت است .

امیدوارم هر چه زودتر خودت را نجات دهی .

برادرت – مرتضی بلالی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا