نامه مرتضی قائدی به برادرش مصطفی قائدی در کمپ آلبانی

مصطفی جان سلام

حالت چطور است؟ می دانی چند سال است که منتظر تماسی از طرفت هستم؟ می دانی تا به حال چند نامه برایت نوشته ام؟ من همچنان منتظر هستم که جواب برادر نگران و چشم انتظارت را بدهی. من می دانم و محدودیت هایت را درک می کنم و بابتش خیلی متاسف هستم. این زندگی حق نیست. در شأن تو نیست. زندگی در کمپ بسته سازمان مجاهدین باعث شده هم خودت را فراموش کنی و هم خانواده ات را.

برادر جان می خواهم بدانی که من و تمام خانواده با تمام وجود دوستت داریم و منتظر آزادیت هستیم. منتظریم خودت را نجات بدهی و بیرون بیایی.

زمانی که پیش ما بودی در دانشگاه تحصیل می کردی و دلمان خوش بود بعد از اتمام تحصیلت به مملکت خودت خدمت می کنی. تحصیلاتت را رها کردی و خودت را اسیر گروهی کردی که هیچ آینده ای برای تو ندارد.

مصطفی جان همه نگرانت هستند، بخصوص مادر. هنوز هم دیر نشده برای رهایی، فکری به حال خودت بکُن و خودت را نجات بده و از این وضعیت اسفناک بیرون بیا. این خواسته من از شماست . ما منتظر آن لحظه هستیم.

برادرت – مرتضی قائدی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا