کودک سربازانی که گریه می‌کردند و مادرشان را صدا می‌زدند

روایت امیر نعمت اللهی از کودک سربازان تشکیلات مجاهدین خلق

در پی اکران مستند کودکان کمپ اشرف امیر نعمت اللهی عضو پیشین مجاهدین خلق از تجربه خود از زندگی با این کودکان در اشرف نوشت. او که خود در مدت پنج سال حضورش در تشکیلات مجاهدین خلق عضو تیم‌های عملیاتی تشکیلات بود با بسیاری از کودک سربازان آشنایی دارد و پیش از این مصاحبه‌اش با سیامک نادری از شواهد خود درباره این کودکان سخن گفته بود.

نعمت اللهی این بار با انتشار مستند کودکان کمپ اشرف و در پی آن اتهام زنی‌های افرادی چون بهرام رحمانی، مقاله‌ای در سایت حقیقت مانا منتشر کرده است. چنانکه می‌نویسد:

“چند روزی است که فکر کودک سربازان بعد از پخش مستند جشنواره سالیانه فیلم گوتنبرگ خواب راحت را از من ربوده چون من یکی از شاهدان زنده و جدا شده از سازمان پر ننگ مجاهدین هستم و خود به چشم دیده‌ام که چگونه این کودکان را با فریب و وعده های دروغین به قرارگاه اشرف در عراق آورده بودند و شاهد شکنجه روحی و روانی این کودکان بودم. ما در مقر و مرکز ۱۳ با هم بودیم.”

این عضو سابق تیم‌های تروریستی تشکیلات مجاهدین خلق که در سال 1400 پس از 20 سال جدایی از فرقه لب به افشاگری گشود به بهرام رحمانی می‌تازد که چگونه به کودکانی که فرزندان مجاهدین خلق هستند و حقوقشان در چارچوب تشکیلات رجوی مورد نقض قرار گرفته است اتهام همکاری با حکومت ایران می‌زند:
“به پشتیبانی از رجوی و جهت سرپوش گذاشتن در بکارگیری «کودک سرباز» به این کودکان که حتی پدر و مادرشان در تشکیلات مجاهدین بوده و یا هستند انگ وزارت اطلاعات می‌زنید و بدون هیچگونه سند و مدرک و استدلال لجن پراکنی می‌کنید و همچون مسعود رجوی و فرقه مجاهدین با شیوه‌های شناخته شده در طی این سالیان یک تنه به قاضی می‌روید؟”

امیر نعمت اللهی از “کودکانی که سلاح کلاشینکف هم اندازه قد آنها بود” و “کودک سربازانی که گریه می‌کردند و به زبان کردی نام مادرشان را صدا می‌زدند”، سخن می‌گوید:
” به چند نمونه که سالها شاهد آن بودم اشارتی می‌کنم، کودکانی که از رمادی( کمپ پناهجویان کرد در عراق) آورده بودند آنها بعضی اوقات گریه می‌کردند و به کردی مادرشان را می‌خواستند و از شنیدن گریه آنها هنوز کلمه مادر به زبان کردی در ذهن من حک شده («دایه)، این کودکان نه با انتخاب و انگیزه مبارزه آمده بودند و نه رهبر مطلقه عقیدتی را می‌شناختند صرفأ به خاطر مشکلات معیشتی از اردوگاه رمادی در عراق به مجاهدین آمده بودند و باید در تمام برنامه آموزش‌های نظامی شرکت می‌کردند.”

او همچنین از سرکوب روانی کودک سربازان توسط مسعود رجوی و عواملش برای متقاعد کردن آنها به ماندن در تشکیلات می‌نویسد:
“کودکانی که سلاح کلاشینکف هم اندازه قد آنها بود و به بیگاری کشیده شده بودند. هر گاه می‌گفتند که نمی‌خواهند در تشکیلات مجاهدین بمانند، یکی دو روز غیب می‌شدند و بعد دوباره به مرکز و مقر برمی‌گشتند از وضعیت ظاهری و روحی آنها که مشخص بود که تحت فشار قرار دارند و در نشست‌های جمعی که سلاحی در دست رجوی بود تا اهداف خود را دیکته کند این افراد بناگزیر تعهد می‌دادند که تا آخر در تشکیلات مجاهدین بمانند.”

نعمت اللهی در ادامه در شرح کیش شخصیتی مسعود رجوی و کارکردهای آن برای شستشوی مغزی و نقض حقوق کودک سربازان می‌نویسد:
“در فضای آنروزها در یک فرقه مخوف ایدئولوژیک با اعتقاد به رهبری عقیدتی که “خون” و “نفس” اعضا به خودشان تعلق نداشت و در حیطه رهبری عقیدتی بود شعارها و سرودها ساختند که صبح تا شب در مقرها از تلویزیون سیمای آزادی و یا بلندگوهای مرکز پخش می‌شد. معنا و مفهوم این سروده‌ها در “مزرعه خوکها” خیلی ساده بود. تبعیت بی چون و چرا از «برادر” (بردار بزرگ مساوی بود با رهبری عقیدتی بعنوان کانال وصل به خدا) و از جمله سرود «مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم» در یک کلام این حرف رجوی بود که از همه اعضا تعهد کتبی می‌گرفت که هرگز از تشیکلات مجاهدین جدا نشوند و تا مرگ باید مجاهد بمانند! ”

در خصوص کودکان سربازی که از اروپا به اشرف آمدند و به طور ویژه امین گل مریمی، امیر نعمت اللهی چنین می‌گوید:
“همچنین بسیاری از کودکانی که حد اکثر سن آنها از ۱۶ سال بالاتر نبود از اروپا و کانادا به مرکز ما آوردند و سلاح دستشان دادند. این کودکان اگر می‌گفتند نمی‌خواهند در تشکیلات بمانند در نشست‌های جمعی با فحاشی و ناسزا روبرو می‌شدند. هیچ وقت فراموش نمی‌کنم من با « امین گل مریمی» دوست شده بودیم روزی دید که من از مسئولم شامپو درخواست می‌کنم و رفت یک شامپو خوش عطر که از اروپا با خود آورده بود به من داد امین گل مریمی در آن زمان (سال ۱۳۷۸ بود) ۱۵ یا ۱۶ سال بیشتر نداشت.”
(امین گل مریمی اولین کودک سربازی است که سرگذشت او با ذکر مستندات فراوان در نشریه‌ای اروپایی منتشر شد و شکایت مجاهدین خلق از این نشریه در دادگاه با شکست مواجه شد. نشریه دسایت و روزنامه نگاری که این گزارش مبسوط را از زندگی امین نوشت، لوییزا هومریش بعدتر به خاطر این مقاله جایزه انجمن روزنامه نگاران آلمان را دریافت کردند.)

نعمت اللهی در انتها برای حضور در هر دادگاه و رسانه‌ای در راستای شهادت دادن علیه سران مجاهدین خلق، اعلام آمادگی می‌کند و از کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق برای پایداری‌شان در مقابل حملات فرقه رجوی تقدیر می‌کند و به آنها درود می‌فرستد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا