روایت عاطفه سبدانی از لحظه دیدار با مادرش

آسیب‌های روانی‌ای که در کودکی بر افراد حادث می‌شود، غالبا درمان نمی‌شوند مگر اینکه فرد در بزرگسالی بر آسیبی که بر او وارد شده واقف و در پی درمان باشد. از لحظه‌ای که فرد متوجه شود که ترومایی در کودکی او رخ داده است، شفای خویش را آغاز کرده است. بدین ترتیب، به نظر می‌رسد که برخی از کودکان مجاهدین خلق که در فضای عمومی آغاز به سخن گفتن از کودکی خویش کرده‌اند، با قدرت و شجاعت بسیار، بخش زیادی از راه طولانی شفای کودک درون را پیموده‌اند.

عاطفه سبدانی که امروز بلاگری سوئدی است، پس از هر مرحله از خودافشایی از طریق فیلم‌ها، مصاحبه‌ها یا کتابش یادداشتی را در حساب‎های کاربری خود در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند که نشان می‌دهد راهی که در جهت افشای حقیقت و شفای خویشتن خویش می‌پیماید هر روز برای او هموارتر می‌شود. گرچه این راه سنگلاخ است و پر از کارشکنی‌ها و موانعی که مجاهدین خلق دائما ایجاد می‌کنند.

این بار پس از انتشار اپیزود “فرقه و آسیب” درباره زندگی عاطفه سبدانی از کانال یک سوئد، عاطفه از سختی افشای زوایای زندگی احساسی و روانی خود می‌گوید و از قدرت و شجاعتی که در درون خود حس می‌کند. در اپیزودی که از زندگی عاطفه پخش شد، صحنه ‌ای تاثیر گذار از دیدار او با مادرش پس از 25 سال دوری و جدایی نمایش داده می‌شود. این مواجهه به نوشته عاطفه از دشوارترین کارهای زندگی‌اش بوده است.

عاطفه در حساب کاربری فیس بوک خود از وفاداری‌اش به حقیقت در روایت کردن داستان زندگی‌اش می‌نویسد و از نیرویی که روز بروز در او بیشتر می‌شود:

“تو خیلی شجاعی!”
“تو خیلی قوی هستی!”

کلماتی که اغلب به گوش من می رسد. اما نمی‌دانم این به شجاعت و قدرت مربوط می‌شود یا نه. برای من همیشه دو چیز بوده است:

1- به حقیقت بچسبید، هرگز به هم نبافید و اغراق نکنید.
زیرا هیچ کس نمی تواند آن را برای یک میلی متر نگه دارد. همیشه اعتبارم برایم مهم بوده است. ترجیح می‌دهم از گفتن جزئیات خودداری کنم و نسخه ملایم‌تری را بگویم تا برعکس.

2- فقط کمی از منطقه امن خارج شوید. انجامش سخت به نظر می رسد اما هنوز هم شدنی است.

به این ترتیب، همیشه با گام‌های کوچک توانایی خود را افزایش می‌دهم. هر قدم کوچکی که برداشته می شود به یک قدم بزرگتر و بزرگتر تبدیل می شود. چالش‌ها بیشتر می‌شوند.

مستند زندگی عاطفه سبدانی که از شبکه یک تلویزیون سوئد پخش شد

اپیزود این هفته در استوری از سخت‌ترین کارهایی بود که انجام داده‌ام. برای کسانی که آن را دیده‌اند، فکر نمی‌کنم هنوز متوجه نشده باشید که صحنه دیدار با مادرم چقدر سخت بود، حتی بدتر از آن – دقیقاً به این دلیل که فکر نمی‌کنم متوجه شوید که چه وضعیت وحشتناکی بود. این بدترین چیزی است که تا به حال از سر گذرانده‌ام و فکر می کنم کسی که چنین چیزی را پشت سر نگذاشته باشد هرگز نمی تواند معنی آن را تصور کند. اما در زمانی دیگر بیشتر درباره اش خواهم گفت.

این مطلب در مورد شجاعت و قدرت بود.
بعد از SVT Story، من می‌توانم از پس کارهای سخت‌تر هم بر بیایم.
آیا این قسمت SVT Story را دیده اید؟ چی فکر کردی؟
و چگونه شجاعت و قدرت خود را ابراز می‌کنید؟

مزدا پارسی

منبع

یک دیدگاه

  1. باسلام – اگر این برنامه وقتی در سایت انجمن درج شد با زیر نویس فارسی همراه بود می توانست کارکرد خوبی داشته باشد ولی همین اقدام خانم سبدانی و پخش مصاحبه وی در تلویزیون سوئد ضربه بزرگی بر پیکره فرتوت تشکیلات رجوی می باشد و باید به وی دست مریزاد گفت که با همین جا کار بزرگی انجام دادند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا