تعامل عراق با جداشدگان سازمان مجاهدین

اتفاقات اخیر در قرارگاه اشرف نشان می دهد دولت عراق، سوای استفاده از اهرم های قانونی در برخورد با مجاهدین، به دلیل ماهیت فرقه ای این گروه و جنبه های غیر قابل پیش بینی رفتاری، چنانچه نمونه هایی از آن را در اقدامات انتحاری گونه روزهای گذشته شاهد بودیم، ناگزیر از استفاده از اهرم های موازی در جهت کنترل سازمان و به طور اخص نجات اکثریت ساکنین قرارگاه به عنوان انسان هایی است که در یک سیستم مجاب سازی و شستشوی مغزی اراده و اختیارشان به کلی سلب و در مقابل تاثیرات بیرونی واکسینه شده اند. مقامات عراقی در طول چند سال اخیر به عینه مشاهده و بعضا از طریق اظهارات اعضای جدا شده با این حقیقت مواجه شده اند، که سازمان مجاهدین درست مثل اکثریت فرقه ها از هر گونه کنش و واکنش خشونت آمیز به صورت یک امر استراتژیک استقبال می کند. البته مقوله خشونت محوری بحث مستقلی است که باید از جهات مختلف به آن پرداخته شود. در این زمینه ده ها و صدها مقاله و رساله تحقیقی ارائه شده، اما کماکان نیاز به آن احساس می شود. به همین دلیل، مسدود کردن و منتفی کردن این امکان باید در کانون توجه قرار بگیرد. تقریبا تمامی محققین فرقه ها متفق القولند که برای خنثی کردن خطرات بی شمار فرقه ها شناخت اصولی و پایه ای از آنها و بالطبع شناخت هر فرقه با توجه به ماهیت و انگیزه ها و سمت و سوی آن امری اجتناب ناپذیر است. اگر قرار است هم عرض خنثی کردن خطر فرقه ها به اعضای آن به چشم انسان های نیازمند کمک کنیم، لازمه اش بیش از هر چیز شناخت از ماهیت فرقه ها است. اهرم های این شناخت موازی ارتباط گیری های پوششی، مطالعات روی نمونه های تاریخی و… یکی هم تعامل های پیوسته و پیگیرانه و استفاده های فکری، نظری، تجربی و… از اعضای جدا شده از فرقه ها است. این ارتباط به میزان قابل توجهی کمک خواهد کرد تا بتوانیم واقع بینانه تر با آنها تنظیم رابطه کنیم. سینگر در اهمیت این موضوع می نویسد: "گرم ترین تشکرات من و عمیق ترین احساس قدردانیم معطوف به بیش از سه هزار قربانیان فرقه هاست که داستان ها، آلام، و پروسه بهبودیشان را با من شریک شدند، و به من کمک نمودند تا در خصوص فرقه ها و آسیب هایی که بر بسیاری از مردم رسانده اند، بیاموزم." سینگر البته هم عرض تعامل با جداشدگان بر استفاده از مشاورین کلینیکی و تخصصی در رابطه با فرقه ها نیز تاکید و می نویسد: "مشاورین خروج معمولا بین 500 الی 1000 دلار در روز دستمزد، بعلاوه هزینه های انجام شده، دریافت می کنند، مبلغی که از جانب بسیاری از مشاورین سایر امور نیز درخواست می شود. مشاورین خروج می بایست صحنه دائم التغییر فرقه را مورد مطالعه نزدیک و دقیق قرار داده و به جمع آوری اطلاعات، فیلم، و مدارک در خصوص گروه های مختلف بپردازند. بسیاری مشاورین خروج، بابت زمان های زیادی که پای تلفن صرف می کنند، پولی نمی گیرند. اغلب آنان خدمات رایگان کلینیکی به اعضای جدا شده ارائه داده و صدها ساعت از وقت خود را به تدریس در مدارس، کلیسا ها، و سایر سازمان ها صرف می کنند." اگر چه در حال حاضر استفاده از این مشاورین به دلایل متعدد تقریبا امکان ناپذیر نشان می دهد، اما به نظر می رسد خیل اعضای جداشده از سازمان مجاهدین که خوشبختانه بسیاری از آنها در حال حاضر به صورت تشکل ها و ان. جی. او ها در حال فعالیت هستند، بتواند این هدف را محقق کند. اگر چه استفاده از این افراد در حال حاضر شاید به کمک هایی از جمله اخذ و کسب یک سری اطلاعات از وضعیت قرارگاه و طبقه بندی افراد مختلف و گرایشات و روحیات آنها محدود باشد، اما از این نکته نباید غافل شد همین اندازه کمک و مشارکت می تواند با توجه به حساسیت هایی که در حال حاضر وجود دارد، حداقل به کم کردن هزینه های انسانی کمک کند. مقامات عراقی باید توجه داشته باشند اعضای جداشده از مجاهدین طیف وسیعی را در بر می گیرند که هر کدام با تناسب موقعیت تشکیلاتی که داشته اند، به جهات مختلفی می توانند به آنها در حل این معضل کمک کنند. به خصوص اینکه در میان آنها افرادی وجود دارند که از بالاترین لایه های تشکیلاتی و حتی از لایه شورای رهبری جدا شده و اطلاعات ذی قیمتی به خصوص درباره تهدید فاجعه انسانی رجوی دارند. این اطلاعات به مقامات عراقی کمک خواهد کرد تا اولا بدانند سران مجاهدین در وضعیت کنونی چه اهدافی را دنبال می کنند. واقعیت این است که مقامات عراقی علیرغم تلاش هایی که انجام داده اند، اما هنوز از ماهیت سازمان مجاهدین و همچنین مخاطراتی که در این مقطع می توانند برای مقامات عراقی ایجاد کنند، واقف نیستند. علیرغم اینکه قرارگاه اشرف بخشی از خاک عراق است، اما مقامات عراقی واقعا نمی دانند در طی این سه دهه حضور سازمان در این قطعه خاک چه تغییرات و تحولاتی و در راستای چه اهدافی صورت گرفته است. از امکاناتی که طی این سه دهه در اشرف ایجاد شده بی خبر هستند. در این رابطه به صورت مستقل سخن خواهیم گفت، اما حقیقت این است که قرارگاه اشرف حتی برای بسیاری از ساکنین فعلی آن کاملا ناشناخته است. بدون تردید مقامات عراقی بدون این اطلاعات حداقلی در تنظیم رابطه آینده شان با مجاهدین دچار مشکل خواهند شد. بر اساس چنین ضرورت و نیاز حیاتی به نظر می رسد مقامات عراقی تنها امکانی که برای وقوف نسبی به شرایط قرارگاه اشرف دارند، استفاده و مشاوره گرفتن از همین اعضای جدا شده است. در همین راستا مقامات عراقی می توانند در موضوعات زیر با اعضای جداشده سازمان وارد تعامل و مشاوره بشوند. 1- کسب اطلاعات کلی درباره مقرها، سازه ها، امکانات مختلف رسانه ای، مخابراتی، ارتباطی، مخفیگاه های احتمالی، زندان های داخلی، و… قرارگاه اشرف. 2- مشاوره در خصوص تنظیم رابطه نیروهای عراقی با ساکنین قرارگاه اشرف.
در این خصوص و به شرط کنترل کامل عراق بر مناسبات سازمان، مقامات عراقی می توانند با مشاوره گرفتن از اعضای جدا شده به تفکیک و تقسیم بندی ساکنین قرارگاه اشرف اهتمام کنند. بدون شک در حال حاضر هستند شمار زیادی از افراد قرارگاه که مترصد فرصتی برای جدا شدن از سازمان هستند. اعضای جداشده به دلیل قرابت و نزدیکی با روحیات این طیف ها می توانند، مقامات عراقی را برای شناخت و تفکیک این طیف ها مشاوره بدهند. انجام این مهم باعث خواهد شد مقامات عراقی با طیف های مختلف ساکنین اشرف به طور متفاوت و به نسبت ضرورت های عینی تنظیم رابطه کنند. 3- امکان گفتگو و اطلاع رسانی به ساکنین قرارگاه اشرف از طریق اعضای جدا شده. ارتباط جداشدگان با ساکنین اشرف حداقل به شکستن بخشی از حصارهای فکری و سیاسی حاکم بر اشرف کمک خواهد کرد. جداشدگان می توانند تصویری واقعی از شرایط و آینده مجاهدین را به ساکنین اشرف منتقل کنند. در این خصوص به دلیل نزدیکی زبانی که از اهمیت ویژه ای جهت اطلاع رسانی برخوردار است، جداشدگان می توانند تاثیرات تعیین کننده ای بجا بگذارند. 4- امکان شناسایی سران و افراد کلیدی و تاثیر گذار سازمان، جهت جدا کردن آنها از تشکیلات.
اگر چه مقامات عراقی تا کنون توانسته اند بخشی از سران و مسئولین رده بالای سازمان را شناسایی کنند. اما به دلیل پیچیدگی سازمان، بر این باوریم که هنوز افراد زیادی ناشناخته باقی مانده و هنوز جز اعضای خود سازمان قادر به شناسایی موقعیت تشکیلاتی و نقش و تاثیر این افراد در تشکیلات نیستند. جداشدگان می توانند با شناسایی این افراد و ایزوله کردن آنها از مناسبات کمک شایانی به رهایی ساکنین اشرف بنمایند. 5- دریافت اطلاعات اولیه از چگونگی اجرایی شدن فاجعه انسانی و اقدامات خشونت آمیز سازمان.
بحث فاجعه انسانی در حال حاضر جدی ترین تهدیدی است که رجوی و سران مجاهدین روی آن متمرکز شده اند، در حال حاضر وجود افرادی همچون خانم بتول سلطانی که از لایه شورای رهبری جدا شده، این امکان را به مقامات عراقی می دهد تا نسبت به چگونگی، کمیت و کفیت این تهدید اشراف حاصل کنند. موارد و زمینه های دیگری همکاری با مقامات عراقی را می توان با توجه به شناختی که اعضای جدا شده از وضعیت اشرف دارند، مورد توجه قرار داد.

منبع

یک دیدگاه

  1. با سلام

    من اسکندر عباسی هستم برادر خلیل عباسی که بیست هفت ساله برادر خود را ندیدم وخبری از او ندارم فقط یک ذهنیتی از او دارم که خیلی صاف وساده وخوش باور بود .اعتقاد من اینست که اگر کسی از سادگی کسی سوءاستفاده کند خدا ازش نمیگذرد خواش میکنم پیگیری کنید بخاطر خدا هم شده پیگیری کنید تا برادم از اسارت ازاد شود تا من وپدر و مادر پیرم در حسرت و نگرانی نمانیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا