نامه ای برای خواهرم طیبه یگانه

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی

طیبه عزیز سلام. حالت چطور است. امیدوارم که خوب باشی. امروز قصد نوشتن این نامه را کردم. من امروز به اندازه تمام روزهایی که با هم گذرانده‌ایم و تمام خاطرات خوبی که با هم داشتیم دلتنگ تو هستم. من هیچ‌گاه قدر مهربانی‌ها و حمایت‌های خواهرانه تو را ندانستم. دلم می خواهد مثل گذشته در کنار یکدیگر باشیم. می دانم در کمپی هستی که حصار بسته است. تلاش خودت را بکن و خودت را آزاد کن. دنیای بیرون از کمپ خیلی شیرین است. آنقدر شیرین است که فکرش را نمی توانی بکنی. با ماندن در کمپ فقط خودت را به تباهی می کشانی. زندگی آزاد حق شماست. زندگی در کنار خانواده حق شماست. شما متعلق به کسی نیستید. متعلق به خودت هستی. اجازه نده دیگران برای شما تصمیم بگیرند. من تا به حال چندین نامه برای شما نوشته ام و در تمامی نامه هایم به شما تاکید کردم خودت را از کمپی که در آن زندگی می کنی نجات بده. آزادی را تجربه کن. آزادی شیرین است.

برادرت عبدالحسین یگانه

خروج از نسخه موبایل